...

اینا کین ۲ ساعته ٬ ۲تایی ٬توی تاریکی ٬  توی حیاط ٬  زیر پنجره من ٬ روی نرو من٬  دارن پچ پچ میکنن؟؟؟!!!

از صدای ویز ویز زنبور متنفرم!

جیر جیرِ جیر جیرک چطور؟؟!!

ــــــــــــــــــــــ

بد فرم ریختم به هم!

نه بابا!

همه فایل هام حتی بهتر از قبل سر جاشه!

پارتیشن بندی هم مرتبه!

تو دستکاریش نکن دیگه...

این به هم ریختگی سیمش به جای دیگه وصله...

سر نخ رو بگیر.....

.

.

گرفتم ته نداشت.. نگیر نداره!..

ولش کن..

ــــــــــــــــــــــــ

چرا من تکواندو رو ادامه ندادم؟؟؟!!!

چرا الان ۱ ماهه که بدنم فرم صندلی گرفته؟؟!!!

چرا  مدل کفشم رو دوست ندارم؟؟!!

چرا همه چی اینجوری شد؟؟!!

...

نمیخواد  جواب بدی... خودم برای تک تکش جواب دارم..

ـــــــــــــــــــــــ

خسته شدم!!!!

جسمی؟  روحی؟؟  هر ۲؟؟

این چند وقته نشد یه کاری بکنم! یه تصمیمی بگیرم! یه حرفی بزنم! یه چیزی بخرم! یه ساعتی بخوابم! یه کوفتی بخورم! یه جایی برم   و بعدش پشیمون نشم...!!

فکر؟؟؟!!!

بابت هر کار انقدر فکر کردم که در لحظه مطمئن بودم درست تر از این نمیشه...

پشیمونی  و ۲ دلی هم شده تیتراژه میانیش!

میاد و زود میگذره... اما همون زود گذرش هم داره بدجور اذیتم میکنه! بلده کجا اعلامه وجود کنه!

بعد از ریکاوری هم باز مطمئن میشم  اشتباه نکرده بودم!! .. تا اینجا که همه چی خوب پیش رفته..

خسته چند بخشه؟؟؟؟

ــــــــــــــــــــــــــ

الان ۳ روزه حموم نرفتم!!

۳ روز حموم نرفتن برای من میدونی یعنی چی؟؟؟؟؟

نمیدونی؟!!

پس از اونا که میدونن بپرس!

ـــــــــــــــــــــــــ

همه حرفات یادت رفت؟؟

به همین زودی!!!!

البته برای تو خیلی بیشتر از این زودی  زود شده بود!

ولی من هنوزم تمام سخنان قصارت گوشه چاردیواریه ذهنم ه!

تو دکوراتور خوبی هستی  ولی مرد عملگی نیستی عزیز!!!!

آره !!  راست میگی!!! همیشه...

اصلا  بی خیال.. بگذریم..

فقط داری میری اون جای پاهاتو پاک کن!!!  با هر قدمت همه جا رو به گند کشیدی..... مثل قبلش تمیز تحویل بده...

در رو هم پشت سرت باز بذار...

یه کم هوای تازه لازمه!!!

اینو چی؟ !  میفهمی بی معرفت؟؟؟؟؟!!!!!!!

ـــــــــــــــــــــــــــ

میخوام خودم باشم!!!

قبول نیست؟؟

پس هر چی  همه میگن...

ـــــــــــــــــــــــــ

خیلی ساده ام!

ساده که نه!  .. دلم میخواد به همه چی به دیده مثبت و قشنگ نیگا کنم!

پس چرا       چاقو؟    نه!    ...   نیزه؟‌   نه!  ...  خنجر؟  نه! ...  تیغ؟  نه!  ... تیشه؟  نه!    رنده برداشتی داری شیشه چشمم رو کنده کاری میکنی!!

آخه لعنتی! به خدا دیگه با چشمم بد نمیبینم!... این دلمه که همه چی براش زشت شده!!!

در این حد هم نمیفهمی؟؟!!

ــــــــــــــــــــــــ

موبایلش زنگ زد...!!

بالاخره  بعد از ۲ ساعت صدایی غیر از پچ پچ هم از زیر پنجره به گوشم رسید ...

اینا هم رفتن...

 

پ . ن  : جدی نگیر...  میگذره

پ. پ. ن : نظرات پست قبل رو  تا چند ساعت دیگه جواب میدم...

نظرات 27 + ارسال نظر
مسیح سه‌شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:34 ب.ظ http://www.shasooka.blogfa.com

سلام
آخ جون اول شدم هوراااااااااااااااااااااااااا
هیچ معلومه کجا هستی ؟؟؟ سر نمیزنی اصلا .
دیگه اینکه هنوز پستتو نخوندم الان میرم میخونم ببینم چی نوشتی
شاد باشی
BEST REGARDS
MASIH

مدال افتخارمون تازه تموم شده.. برو بعدا بیا!
نمیخواد بخونی... چرت و پرت نوشتم..

مسیح سه‌شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:45 ب.ظ http://www.shasooka.blogfa.com

دوباره سلام
نمدونم اصلا هم قصد نصیحت و دلداری و این حرفا رو ندارم
فقط چون فکر میکنم یه کم ناراحت هستی میخوام بهت بگم که زندگی و دنیا اصلا ارزش نداره که بخوای غصه بخوری ( هر چند خودمم بعضی وقتا همینطورم ) در هر حال سر سفره افطار برات دعا میکنم که شاد باشی . تنها کاری که میتونم انجام بدم .
امیدوارم شاد ببینمت

به هیچ کدوم نیاز ندارم!
برای همه پیش میاد و میگذره!!! پریودیک عمل میکنه! اما نامنظمه!
مرسی... لطف میکنی..
شاد مینمایانم!

تارا.....ستاره کمیاب سه‌شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:34 ب.ظ http://3tara.blogsky.com

ببین یعنی تو واخعن ناراحتی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آخه چرااااااا؟
گیلاس یه چی بگم؟
من چرا نیفهمم چی نوشتیییییییی؟
یعنی اینقدر نفهمم؟
یعنی اینقدر نا امید شدی ازم؟
ناراحت نباش دکترا گفتن سرطان نیست خوب میشه فقط قربونت یه دعابرام کن .
مواظب خودت باش خانوم گل
قرررررررررررررررربونت

منم نمیدونم! ازش میپرسم!
خودتو اذیت نکن! خودم هم نفهمیدم چی نوشتم! هر کی بفهمه به همنم بگه خوشحال میشم!
تو برام دعا کن!!
فدات شم...

لیمو‌بانو سه‌شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 03:30 ب.ظ http://limoooyi.blogfa.com

این تیریبلی که زدی تو این پست اصلاْ بهت نمی‌یاد. جمع کن ! سریع. ْ همون پرودیک‌اش (خجالت !!) هم بی‌خوده !!

یه دوستی دارم که هر وقت هر کی میریزه به هم به روش تو عمل میکنه!! برعکس همه که با ملایمت وارد میشن اون خشونت رو سر لوحه عملش قرار میده! در مورد خیلیا جواب داده ولی در مورد من نوچ!!!
الان خوفم!!! البته تا وقتی کامنت یو رو نخونده بودم!
خودم خوب میشم... بیخیالش..

الهام سه‌شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 04:17 ب.ظ http://inspiration67.blogfa.com

منظ؟؟؟!!!!!!!!!!!!خل شدی آیا؟؟؟
اکشال نداره فردا خوب می شی....


به اونایی که نمی دونن ۳ روز حموم نرفتن تو یعنی چی می خوام بگم یعنی:روغن نباتی جدید لادن(مخصوص سرخ کردنی!!!!!!!!)

من از وقتی یادم میاد خل شده بودم ایا!
الان داشتم آزمایش میکردم ببینم خلیتم درست کار میکنه یا از کار افتاده...
موی کثیف.. ناخن بلند... دست سیا...واه و واه و واه!!
من هنوز فردا نشده خوب شدم!!

اربابیران سه‌شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 05:39 ب.ظ http://inja2022.blogfa.com

به نظرم شما دچار نوعی خود قاطیدگی شدین که معمولا در اعضای تازه وارد اسکل شایعه! چاره ای هم نداره خود به خود خوب میشی. اینروزا همه همینجورن. مثلا اونروز که گفتم بلاگفا فیلتر شده بود واقعا بود اما به مدت ۲ ساعت. احتمالا مسئول فیلترینگ داره به ما میپیونده.
سخت نگیر خوب میشی.
راستی نگفتی منظ یعنی چی؟
بگو دیگه

قاطیه اون خود یه مقدار دیگران رو هم وارد کن! کامل تر میشه!!
پس آتیشش زیر سر شما بوده!!!!!! میکشمتون!
از فیلتر در اومدین؟؟؟ پس چرا هنوز باز نمیشه وبتون؟؟؟؟؟
منظ رو بعدا میگم!!! یه کاری نکن دوباره قاطی کنما!!! به بچه چند بار باید یه حرف رو بزنن!!!

زهرا.د سه‌شنبه 27 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:23 ب.ظ

ببینم احتمالا من اون دوستتو نمی شناسم!....منم وقتی کتابای فلسفی می خونم نوشته هام این جوری می شه چی خوندی حالا؟اون کتاب مزخرفه ی زویا پیرزاد نبوده؟...منم رسما افسردم فک کن نصفه واحدام شیمیه من نمی فهمم چرا باید اسمه رشته ها نکته انحرافی باشه؟...با ملاطفت هم می گم خوب می شی عزیزم

اگه منظورت اون دوستمه که خشونت داره ٬ فکر کنم برات آشنا باشه!!
نه بابا! فلسفه سیخی چنده!!! کتابام همه خونده شده و تموم گشته! به درد بی کتابی دچار شدم!!
از کی تا حالا کتابای زویا پیرزاد فلسفی شده؟؟؟!!! کتاب جدید داده بیرون؟؟
تو هم مینوشتی و رو نکرده بودی؟؟؟
وقتی مهندسی شیمی بیشتر واحداش با مکانیک مشترکه بالاخره باید بتونن شیمی رو هم یه جا جا بدن! کذاشتن فیزیکیا شیمی بخونن!!! اینم خوبه! باور کن! همه میگن علاقمند میشی!!!
خوف شدم عزیزم! مرسی....

لیمو‌بانو چهارشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:49 ق.ظ http://limoooyi.blogfa.com

اوه ما چنین قصدی نداشتیم! ناخواسته متفاوت‌نما نشان دادیم ! ببین! با توجه به اخلاق تو و نوشته‌هات فکر کردم از ناز و نوازش خوشت نمی‌یاد. مثل خودم. امّا اشتباه کردم. به هر حال خوشحالم که الآن خوبی منظ .

درست فکر کردی! من از ناز و نوازش و این سوسول بازیا خوشم نمیاد! از خشانت هم خوشم نمیاد! نمیدونم از چی خوشم میاد!!!!! حالا بگذریم!
خدا بگم باعث بانی این منظ شدن منو چی کار کنه!!!!!!!!

مهدیه چهارشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:50 ب.ظ http://srvn.blogsky.com

سلاااااااااااااااااااام گلم
چطورررررررررررییییییییی؟
البته سوال خوبی نبود .کاملا معلومه که خوب نیستی.
قربونت برم چرا اینقدر به هم ریختی ؟؟؟؟؟؟؟؟/
نکنه رفتی ثبت نام دانشگاه!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟
قیمتها و کلاسهای بیخود و دیدی که اینقدر حالت بده؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!
فدات شم خودشو ناراحت نکن.
این نیز بگذرد!!!!!!!!!

سلام عزیزم..
من خوبم!!
آره.. امروز رفته بودم ثبت نام! ولی کلی حالم خوف شد!.. مسائل مالی و مخارج هم به من ربطی نداره! بابام باید احوالاتش به هم بریزه که اونم بعد از این همه سال مدرسه غیر انتفاعی که ما رفتیم دیگه سر شده! تازه میگفت اینا چقدر خوب میگیرن! از اول به جا مدرسه میرفتی دانشگاه!
تازه کلاسام یک هفته دیر تر شروووووع میشه!! دلت بسوزه!
آره بابا! بیخیال!

الهام چهارشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 10:49 ب.ظ http://inspiration67.blogfa.com

مرسی سر زدی عزیزم...جیگرررررررررررررررررررررررررررر...
اما چرا اینقدر ضدحال؟؟
من خودم اومدم حال تو رو خوب کنم.......خودم حالم گرفته ه ه ه ه ه..




.
.
.
.
.
.
اینا رو هم می ذاریم بلند شه
بوس

وظیفه ای بیش نیست! البته علاقه الزام میکند!
ضد حال کجا بود؟؟!! تو هنوز بعد از این همه سال مدلشو نفهمیدی؟!
مرسی که اومدی حالمو خوف کنی... ولی چرا خودت گرفتونده شدی؟؟؟ من الهام گرفته نمی خواما!! الهام شادش خوبه! میام میزنمت خوب بشی!! ( قابل توجه حامیانه خشونت!)
تازه طاهره قراره ۱ هفته دعوتمون کنه! دیگه توی این یک هفته اردو ساخته میشی! توپ توپ!!! ( خودش به من گفتا!!!! برو به همه بگو...!!!)
گاز گاز!

الهام چهارشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 10:53 ب.ظ http://inspiration67.blogfa.com

مرسی سر زدی...
اومدم حال تو تو رو هوب کنم...حال خودم بدجوری ریخت به هم
اینقد ضدحال نزن!!!

.
.
.
.
.
.
.
اینم برا اینکه بلند شه!!!:دی

آهان!
پس این یکی رو هم نوشتی تا بلند تر تر بشه!!!
.
.
.
.
.
.
منظور اون نقطه آخر رو دقیقا نفهمیدم چیه! بیشتر توضیح بده..
قربونت..

نگین پنج‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 01:28 ق.ظ http://ariai.blogsky.com

سلام گیلاسی خودم
خوبی؟
چطوری ریختی به هم
گوش کن ببین چی میگن اون زیررررر (میش)
ببین اینا همه رو ولشکون کن اون قضیه چاقو رو بچیب (نیش)
خودتو اذیت میکنی
اونم الکی
واسه این دنیایی که چه بخوای چ نخوای تموم میشه
میام باز حالتو میپرسم
ناراحت نکن خودتو گلم

سلام!
اون طوری!!
خیلی آروم صحبت میکنن!!! اگه میفهمیدم چی میگن که اینجوری دیوونه نمیشدم!!! دارم از فضولی جون میدم!!
چاقو رو خوب اومدی!! نگین این یعنی بازی با دم شیر !! میفهمی که!!!! میام یا خودم یا خودتو میکشما!! بعد خونشم میندازیم گردن پدرام!!!‌‌ اصلا همه چی رو میندازیم گردن اون!!!!! نه! اصلا اول اونو میکشیم! برو یه کم بزنش! غلظت کتک خونش کشیده پایین! ما باید براش طبابت کنیم!!!!
مرسی گلم!

پدرام پنج‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:29 ق.ظ http://pedygol.blogsky.com

سلام بر منظ جغدما!!..
نه..من فردا برمیگردم..
ثثانیا چطور مطورایی؟ْ!..
بعدشمم..
ااا..تو چکار به مرغ عشقای جوون داری آخه؟!..خوبه اون موقعها هم وقتی خودت جوون بودی و جوونی میکردی یکی میومد هی پارازیت مینداخت وسط اون حال و هوای شاعرانتون؟!!..نکن..با زندگی مردم بازی نکن!!..
من هنوز همون سرنخو هم پیدا نکردم!..اینه؟..نه..این که دم موش بود که..اینم که ادامه همون نخ اون بلوز بیزبون پست پایینیه هست!!..پس کو سر نخ؟؟!!..چرا بهم ریختی؟؟؟..بین میام میزنمتا!!!..
به بههههههههه..میبینم که منظ خانوم ما هم بله!!!..پس تو هم آره و اینا بودی و ما خبر نداشتیم!!..پس حال و روز اون دو تا بدبخت رو درک میکنی؟!!..
سخت نگیر..زندگی همین ۱۰۰سال اولش سخته!..میگذره..همونطور که برای هممون گذشت!..
خوشتر ببینمت..این یک دستوره!!

من الان خوبم! یعنی خوب بودم!
تا اطلاع ثانوی با تو هیچ کاری ندارم!!!!!!!!!!! قهر قهر قهر تا وقتی که خودت میدونی!! )-]

شاذه پنج‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:55 ق.ظ

سلام
حالم خوبی؟
معلوم هست چی داری میگی؟ :))

سلام..
حالت خوبم!
نوچ! یکی بیاد روشنم کنه!!!!!!!!!!!!!!

کیمیا پنج‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:14 ب.ظ http://www.imanmohabat.blogfa.com

سلام عزیزم من آپم یه آپ خوشکل یه سر به من بزن

سلام...
سرم رو زدم! آخ!

مهدیه پنج‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 01:46 ب.ظ http://balayesizdahmojaz.blogsky.com

در این شهر صدای پای مردمی است که همچنان که تورا می بوسند طناب دار تورا می بافند (مردمی که صادقانه دروغ میگویند

دروغ؟؟؟؟؟ واقعا همینه!!!! دار رو انداختن دور گردنم و مسابقه طناب کشی گذاشتن!!!
ای کاش میبوسیدند که حد اقل دلم خوش باشه! حتی این رو هم انجام نمیدن!

نگین پنج‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 05:56 ب.ظ http://ariai.blogsky.com

خوبی؟
بهتر شدی؟

نه!
نوچ!!!!

تیده آ پنج‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 06:03 ب.ظ http://ghalb-yakhii.persianblog.ir

وووووووووو قات زدیا عجیب
من فقط موهای خواهرموکندم با گازش گرفتم در کل زورم زیاد نی اون غوله:دی
امیدوارم ذهنت آروم شه میفهمم شی میگی

اوهوم!!!!! خوب شده بودم ولی دوباره چند ساعتیه با یه جرقه شعله ور شدم... به هم ریختم باز!!!
به خاهرت بگو بیاد منو بزنه!! شاید اونجوری خوف شدم!!!
نمیفهمی تیده آ جووون!!
مرسی از همدردیت!

سحر پنج‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 08:57 ب.ظ

سلام
خوبی ؟
بابت دیر کردم ببخش
آخه هستم ولی انگار که نیستم خودمم نمی فهمم زیاد تو فکرش نرو
راستی یاهو مسنجرم هم ریخته به هم
فعلا
بای

سلام....
مرسی ..
خواهش میکنم!!!! قدم رنجه فرمودین..
منم همینجورم!
پیش میاد دیگه!!
قربونت..

اربابیران پنج‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 10:24 ب.ظ http://inja2022.blogfa.com

من چیکار کنم که خاکیه. نوبت هادیرانه که گردگیریش کنه!

برو گازش بگیر!!!

سحر جمعه 30 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:10 ق.ظ

سلام سلام
من دوباره چرند پرند آپیدم[زبان]
اگه حوصله داری بیا اگه هم نداری بیا اصلا که چی بدو بیا[خونسرد][نیشخند]

سلام!
اومدم ولی همون قبلیه بود!!!!!

م ی ث م جمعه 30 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:32 ق.ظ http://mrblue.blogsky.com

در مورد یه خط! تکواندو!‌منم خیلی دوسش دارم

چه تفاهمی پسر!

شاعر غزل درد جمعه 30 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 08:38 ب.ظ http://ghazaledard.blogfa.com

سلام بر شما و وبلاگ زیبای شما
هدیه به شما از سروده های این بنده حقیر:
در دادگاه عشق گفتی بگو ولیکن

حرف نگفته ام را ناگفته می گذارم

بگذار تا بگریم حرف دلم بگویم

اما به خاطر تو ناگفته می گذارم

حرف من از غریبی است از ذوق با تو بودن

حرف غریب خود را ناگفته می گذارم

گر سد شوی به راهم تا حرف دل بگویم

گویم به روبرویت ناگفته می گذارم

در کیمیای هستی عالم بهانه ای بود

لیکن بهانه دل ناگفته می گذارم

اندر امید عشقت هوای شاعری بود

((این شعر تازه را هم ناگفته می گذارم))

آهان!!
من که هیچی نفهمیدم!

بشری جمعه 30 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:54 ب.ظ http://boshraa.blogsky.com

اینجا چه خبره ؟!
من که هیچی نفهمیدم ! :-؟
ولی یه چیزی فهمیدم..... بیشتر مراقب خودت باش :دی

نمیدونم! فکر کنم خونه تکونی دارن! همسایه بقلی ها هم عروسی دارن.. همسایه اون طرفی هم بچش مرده!
حالا فهمیدی؟!!!!!!!!!!!!۱۱
چشم!

مسیح شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:04 ق.ظ http://www.shasooka.blogfa.com

سلام
نه خداییش معلومه تو کجایی؟؟؟؟
باز تو دست منو از پشت بستی.
مرسی سر زده بودی.
من کلا همه پستام با حاله !!! نیشششششششش
اومدم جبران کنم که نگی بی معرفته.
شاد باشی

سلام
شاید حالا معلوم بشه!!
من دست به تو نزدم! پای منو نکش وسط!
حالا من یه چیزی گفتم! تو جدی نگیر!
مرسی بی معرفت!
هستم !

خل دیوونه یکشنبه 1 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 02:03 ق.ظ http://kholl-e-divoone.blogfa.com

وب مفیدی داری...خوندم تا نصفه..بقیش برا بعد..
بای.

آره !! خیلی مفید! اقلا یه صفت میذاشتی روش که باورم بشه!!!! البته طریقه چرند گفتن رو خوب یاد میده !!
بیخیال بقیش! همش همینه!

الهام یکشنبه 1 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 04:43 ب.ظ http://inspiration67.blogfa.com

من آپمو.....بپر!!!!!!!!!!!!!

پریدم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد