" - :

 

 

 

عشق بورزید وگرنه نابود خواهید شد . انتخاب دیگری در میان نیست!!!!!

                                                                             جی . پی واسوانی

 

بیشین بینیم بااااا

 

×××××××××

 

خب از اینجا شروع میکنیم که گیلاس جون بعد از ماجراهای اتفاق افتاده در 2 پست قبل ( همون موقع که اصلا نترسیده بود!!) عزم از دست رفته اش را جمع و جور کرد که جزم کند و بار دیگر به این فکر افتاد که واااای! من هنوز گواهینامه ندارم!!!  کلاسام رو نصفه ول کردم!!!  و پیش به سوی آموزشگاه قدم برداشت  . به این امید  که آن سوی افق ها پرچم خود را برفراشته نماید!! تا درس عبرتی باشد برای جهان نمایان!!

از آن حیث که هر روز صبح تا شام با دانشگاه سپری میشود  برای این امر واجب مجبور شد ساعت های خود را تا جایی که راه میدهد بچلاند بعد روی بند پهن کند تا خشک شود و  سر و ته همه چی را نم نمکی قیچی نماید!....

خوووولاصه یه چند ساعتی در طول هفته کلاس رانندگی میگیرد...

گیلاسی اصلا عشق سرعت ندارد و هیچ هنگام دلش نمیخواهد پایش را تا ته روی پدال گاز فشاد دهد . او اصلا مربی اش را حرص کش نمیکند! ... اصلا خونش را به جوش نمیاورد!.. هر چه مربی میگوید او گوش میدهد و هیچ وقت کاری را که خودش دلش میخواهد انجام نمیدهد!...

گیلاسی یک بار در عمرش شانس آورده و یک مربی آروم و خوش اخلاق  به تورش خورده و او تا میتواند مراعات اخلاق خوب و لطافت روحیه او را میکند!!   یک بار که گیلاسی پایش تا منتها الیه جایی که میشد روی پدال گاز فرو رفته بود و شصت پایش از توی چراغهای جلو خودرو بیرون زده

 بود   مربی  جیغ مهیبی کشید و گفت  بزن کنـــــــــار!!  و سریع ترمز دستی را کشید و خاموش کرد و دوباره آمپرش اومد سر جای خودش و با ملایمت گفت:  عزیز دلم! چرا  اینگونه رفتار میکنی!! پدال گاز مثل گهواره کودک است!! همان طور که آهسته گهواره را تکان میدهی تا کودک آرام باشد و آهسته به خواب برود  باید با  گاز هم رفتار کنی!!  و کار کردن با پدال ترمز مثل حرکت روی ابر هاست! باید آهسته و پیوسته باشد و اگه یکدفعه پات رو روش فشار بدهی مثل ابری که سوراخ میشود  ماشین هم ایسته میکند و معلوم نیست چه بلایی سر افراد و ماشین میاید! حالا فهمیدی من چه گفتم؟؟!! آیا؟؟!!

گیلاس جون داشت با دقت به حرفهای مربی اش گوش میداد! و بسی از این روحیه رویایی مربی حال تهوع و عوق به احوالاتش دست داده بود! بعدبا جدیت  پاسخ خود را به پرسش مربی گفت: خب من گهواره کودک رو هم هیچ وقت اونجوری تکون نمیدم!! سریع تکون میدم! یا خوشش میاد یا نمیاد! باید از کودکی ترس و هیجان را به کودک تزریق کرد! لطافت مطافت من حالیم نیست!! خشونت و هیجان اصل اول زندگیست!!!   در ضمن من تاحالا راه رفتن روی ابر رو هم تجربه نکردم و نمیخوام بکنم!! همینه که هست!!!!!!! پدال پداله!! ماشین هم تا گاز ندی راه نمیره!! حوصلم سر میره با سرعت ۲۰ تا برم!!!!!!!!

و مربی مهربان که چشمهایش شونصد تا شده بود  دیگر سخنی برای بیان نداشت و گفت خب راه بیفتیم!!!! فقط مراقب باش!!

روزها گذشت و گذشت تا به امروز!!!!

امروز گیلاسی در حال حرکت در اتوبان بابایی بود! و همینطور  در فکر و خیال خود  غوطه ور غلت میخورد!   ناگهان نفهمید که مربی چه دستوری را با داد و فریاد دارد به او میفهماند و چرا ماشین عقبی دارد بوق میزند و ماشین کناری چرا اینگونه رفتار میکند!! فقط فهمید که رشته افکارش پاره شده و هم اکنون هول شده و همه چی را قاطی کرده و  دست و پایش در هم گره خورده و جای پدالها را گم کرده و به جای اینکه تا ته کلاژ را بگیرد وسط بزرگراه پایش را تا جایی که میشد روی ترمز فشرده!!!! و ماشینی که سرعت داشته ییهو وسط حرکت توقف نموده!!! جل الخالق!!  دیگه بقیه ماجرا را شطرنجی میکنیم که رفتار مربی با هنرجو بسی شرم آور بود و مایه بد آموزی برای همگان!! و گیلاسی که خودش هم ترسیده بود ، با دیدن این حرکت مربی قالب تهی کرد و ....

ولی حفظ ظاهر نمود و به روی خودش نیاورد!!!  غش غش خندید تا مربی بیشتر حرص بخورد!!!!

خوووولاصه  این ماجرا ها همچنان ادامه دارد و گیلاسی همچنان امیدوار است  که روزی راننده شود!!!  امروز مربی به او قول شرف داد اگر مثل آدم و بدون سرعت بالا و با آرامش و دقت و مثل یک آدم متشخص و مبتدی پشت فرمان بنشیند و حس شوماخر بودن را از خود دور کند و  یه کم به فکر جون بنده خدایی که کنارش نشسته باشد، بعد از این که گواهینامه دریافت نمود اسمش را در کلاس رالی بنویسد و حداقل او را با کارتینگ آشنا کند!!!!! ( این قسمت ماجرا را گیلاسی جدی نگرفت ! ولی به شدت به ترس مربی از کنار او بودن پی برد!!! و تصمیم گرفت به جوانی آن بنده خدا رحم نماید!!)

رفتیم بالا دوغ بود.. اومدیم پایین دوغ بود... رفتیم این ور دوووغ بود! ..اون ورشم دوغ بود.. آخرش فهمیدیم  اشتباه اومدیم توی دوغ فروشی!!

 

×××××××××××

طی مطالعات تاریخی/ادبی که در چند روز اخیر داشتم به غزل جالبی مربوط به دوران کودکی خواجه حافظ شیرازی برخوردم! جالب آنجاست که به دلیل مبارزات  و خفقان  آن دوره  و مخالفت با  هنر و ادب ، هیچ وقت این اشعار مجوز انتشار را کسب ننمود و به همین دلیل همگان بر این باورند که حافظ از سنین جوانی سرودن شعر را آغاز نموده! حال آنکه نمونه های فراوانی برای اثبات اینکه وی از حدود ۷ سالگی شعر میسروده وجود دارد... برای مثال شعر زیر را در خرداد ماه کلاس اول دبستان در مکتب خانه ای نا معلوم سروده:

من امروز از ریاضی      گرفتم نمره  هفت

دوباره     آبرویم          میان بچه ها رفت

نمیدانم چرا نیست    حواسم توی درسم

من از درس ریاضی      چرا باید   بترسم

شبیه غول و دیو است   برایم جمع و تفریق

نشد من هم سر صف   شوم یکبار تشویق

ببین آقا معلم            دلم خیلی ظریف است

مرا دعوا نفرما           نگو درست ضعیف است

خودم فهمیده ام که       ریاضی درس خوبیست

به من فرصت بده تا         بگیرم نمره بیست!!!

 

 

نظرات 36 + ارسال نظر
Afzayeshe Bazdide Kamelan Rayegan یکشنبه 6 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:39 ب.ظ http://starbox.coo.ir

سلام
دوست عزیزم اگر تمایل دارید آمار بازدید وبلاگ خود را افزایش دهید می توانید کد لینک باکس ما را در قسمت ویرایش قالب وبلاگتان کپی کنید و لینک خودتان را برای نمایش در باکس بفرستید و شاهد افزایش بازدید وبلاگتان باشد.


پس همین الان به ما سر بزنید.

http://starbox.coo.ir/

به همین خیال باش...

شاذه دوشنبه 7 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:42 ق.ظ http://shazze.blogsky.com

به سلام جناب شوماخر گیلاس زاده!
عجب شعری! خدا بگم چکارت کنه؟ وسط خمیازه ام خنده ام گرفت! نه فکر کن چه عذابی رو متحمل شدم!!!
دارم میرم آپ کنم.

نییییییش! سلام! اومدی امضا بگیری؟؟!! فعلا سرم شلوغه..!
الهی شاعرش بمیره که تو رو انقدر در عذاب انداخت!!! ولی من بی تقصیرما!! خمیازهه بد موقع اومد! آخه الان چه وقته خمیازه کشووونه؟!!
ایول!! دارمت ... الان میام..

آقا موشه دوشنبه 7 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:20 ق.ظ

هاپو شاعر :دی
ببینم حالا گواهینامه گرفتی یا داری کلاساشو میری
اگه من مربیت بودم پوست از سرت میکندم
همین شما ها هستین وقتی میشینید پشت ماشین فقط گازو بلتین خوب اگه حرفه ای بودین مث من یه چیز

گواهینامه خوبه
خوب یکی یکی به به محاسنات شما اضافه میشه پس باید بشینم فکر جهیزیم باشم (غشششششششششششش)

خوب شانست گفت یه کاری پیش اومد باید الان برم
بعدا میام مفصل حالتو میگیرم
پس بدرود تا بعد

باغ وحش راه انداختی دیگه؟؟!! قبلنا اینجا میوه فروشی بود!!!
هنوز انقدر مرضم شدت نگرفته که با گواهینامه برم دوباره کلاسش و بعد انقدر هم با مهارت رانندگی کنم!!!
تو مربیم هم که نیستی داری پووووست سرم رو میکنی!! زیاد حسرت نداشته باش!
اگه مثل تو بودیم که الان دائم از تو در و دیوار سر در میاوردیم!!! نذار بگم این چند روز که نبودی کجا بووودیا!!!

نمردیم و یه کلام هم از مادر عروس شنیدیم!!! خودم میدونم که خووبه!
جهیزیت کامل نباشه طلاقت میدما!!!!!! دو روز دیگه نیای گریه زاری که
من غلط کردم و این سوسول بازیا رو راه بندازی!!!! از الان بدون!
( چشمک)

مفصلت رو هم میبینم!!!! یه ذره موش که بیشتر نیستی!!!
قربونت

آقا موشه دوشنبه 7 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 01:44 ب.ظ

هاپو عصبانی :دی
دهه چرا فوش میدی منظورم این بود که مثلا قبلا گواهینامه گرفتی الان تعریف میکنی آخه نیست هیچ آدم عاقلی بی گواهینامه نمیره تو اتوبان اونم تازکار !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
نه عسیسم حالا کاریت ندارم ببین من انقذه مهربووونم که نگو چشمک
دهه حالا من یه چیزی گفتم به منچه جهیزیه بخرم تو باید بخری
ببین من اصلا پشیمون شدم نمیخوام مگه زوره بیا حلقتو بگیر مارو به سلامت :دی
نه میخوای حلقت پیش من بمونه یادگاری بعد پسو پیش میکنیم :دی
راستی این یکی عکسم تویی دیگه پس با رور زمان زشت شدی :دی مارو بگو الکی به دلمون صابون میزدیم
غششششششش
راستی میدونستی فیل به اون گندگی از موش میترسه (چشمک)

آدم عاقل عقلشو میده دست یه مربی که شجاعت داره این هواااااااااااا!!!! بعد با هم میرن تو اتوبان!!! فمییییدی؟؟!!!! حرف دهنتو بیفهم!!!!!!
وااااااای ! یعنی موشی هم میشه مهربون باشه؟؟!!!!!!! الان اشک شوق بر رخسار من جاری است!!!!!! حالا نه اونقدر! بیا کوتاه!! رودخونه که نیست!
حلقه که من بخرم!‌! جهیزیه که من بخرم! دندون که من بخرم!! میخوای تو رو کلا حذفت کنم؟؟!! هووم؟؟!! با خودم هم میتونم ۲ تایی زیر یه سقف باشم!!!!!!!!!!!
اصلندش لازم نکرده یادگاری پیشت بمونه!!! من دارم میرم قهر خونه دوست جون اینا!!! حلقه م رو بده بیاد بینم!!!! گریهههههههههه
این مرور زمان نیست!!! دست سرنوشته!!!!میبینی روزگار چی به سرم آورده؟؟!! از وقتی با تو آشنا شدم از ریخت افتادم!!!!!! موووووووووووووووشی!!!!!
فیل که چیزی نیست! مورچه هم از موش میترسه!!!

آقا موشه دوشنبه 7 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 05:29 ب.ظ

هاپو ناراحت :دی
شجاع نه دیونه مربیتا میگما که تورو برده تو اتبان !!!!
پس چی من انقذه مهربونممممممم اصن مهربونی از سرو صورتم میباره نیگاااا نه نیگااااااااااا :دی
ببینم اینایی که تو خریدی باید یه جایی جا داد چه توقعاتی دارن مردوما ببینم تو چادر که نمیخوای بخابیم :دی
خوب من تلاش میکنم مخ باباتو بزنم بریم اونجا دیگه ببین من چقذه کارم سخته بعد باید یه ماشین بدزدم دیگه ....

نه دیگه نیگا اصن زندگی بدون تو با معناست نه بی معناس
حالا چرا میخوای مزاحم دوست جونات بشی بیا پیش خودم :دی
آخه نازی چه زجری کشیدی تو پس چرا من هی جون تر شدم :دیییییییییی چشمک
انگشتتو بیار جلو http://www.ciodo.com/img/j/j1080b.jpg آن آن مبارکت باشه
خدایی انگشترو داری از فرانسه واست سفارش دادم

مطمئنی مربیمو میگی؟؟!!
یه چتر بدین لطفاااااااا! الان سیل میاد از این همه بارش!!
موشی جان بیا کوتاه!!! نه به اون درس دارم پول ندارم و خسیس بازی و ناز کردنت!! ( اییییش) نه به این هول بودنت!!!!!
چادر مگه بده؟؟!!!! تازه میشه ییلاق قشلاق هم بکنیم!!!!
به مخ بابام چی کار داری؟؟!! ببین من رو خانوادم حساسمااااااا!!
ماشین دزدی رو هستم!!!! فقط دله دزدی نباشه ها!!!! تعقیب و گریزش هم زیاد باشه لطفا!! یه جوری بدزد که آخرش اعدامت کنن!!
در عین حال که بیمعناست بامعناست!!!!!!
نه دیگه!! دوست جونام خوبترن!مخم رو میزنن که دیگه تو رو نیگا هم نکنم!!!
آخه من و با خودت چرا مقایسه میکنی!! آچرا؟!! تو بچه بودی حالا بزرگ شدی!!!!
نههههههههههههههه!!!
هنووووز باید فکر کنم!!!!!
با هم بریدیم! ولی حالا فعلا ندوز!!!
اصله یا بدل؟؟!! تو و این ولخرجیا؟؟!! عمرا!!!!

زهرا دوشنبه 7 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:32 ب.ظ

این اخریه خیلی ناراحت کننده بود.اقا موشه اینه؟

حالا تو بعد این همه وقت اومدی اینطرفا نمیخواد خودتو ناراحت کنی!! دنیا ارزش نداره زهرا جوون!
به آقا موشه چی کار داری؟؟!!! این نیست! اوونه!

آقا موشه سه‌شنبه 8 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:56 ق.ظ

اِ اِ اِ اِ اِ اِ اِ اِ اِ اِ اِ من هولم یا تو که زورکی اومدی حلقه تو کردی تو انگشت من :دی
نه دیگه آخه اون هفشتارو طلاق دادم تورو بگیرم ((=
نیست بابام گفته دل دخترا رو نشکنم هی میگیرم بعد فرت طلاق میدم :دییییییی
نه چادر خوبه ولی خوب هیچ جا اتاق گرمو نرم نمیشه که تو اتاق آدم راحت تره (نیش)
حالا چه ماشینی دوست داری برات بدزدم ؟؟؟
اووووووو فکرم میخواد بکنه (ایش) نه دیگه انگشتتو بیار جلو آن آن حالا برو فکراتو بکن نخواستیم ماله خودت یادگاری من که مث تو خسیس نیستم
ببین پشیمون شدی برو کنار حق پشت صفیارو پایمال نکن ((=

پس چی که اصله طلا سفیده با نگینای الماس یکو نیم پولشو دادم ملیوناااااااااااا


من گفتم فعلا اینو داشته باش! تو جو گیر شدی کردی تو دستت!! تازه اندازت هم نبووود!!! :دییییی
حالا برا اینکه دست خالی برنگردی منو بگیر!! ولی من اون هفتاد هشتاد تا رو طلاق نمیدماااا!!!!
نه موووشی! من گرماییم! تفاهممون رو به هم نزن!!!
هر چی خودت دوست داری بدزد! میخوام یه بار دیگه سلیقت رو امتحان کنم!!!
بیا این انگشتم!! .... خب دیگه مبارکهههههه ... فقط برای اینکه خسیس بودنت رو ماسمالی کنم دستم کردمااا!!! میدونستم اگه قبول نکنم دو روز دیگه میای دنبالش بعد ضایع میشی! بالاخره معرفتی گفتنوو...
موشی من آشپزی نمیتونم یاد بگیرم! یه آشپز استخدام کن!! تو که نمیخوای از گرسنگی تلف بشیم؟!!!!!

خیرشو ببینی دادااااش... دیگه عمرا پسش بدم

آقا موشه خطاب به زهرا خانوم سه‌شنبه 8 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:56 ق.ظ


جونه تو دوستت فک کرده دیونه شدیم (غشششششششش)
با تعجب میگه آقا موشه اینه :دی
زهرا خانوم به خدا این منو اغفال کرد من بچه خوبی بودم گولم زدن ((=

دوستم که چه عرض کنم!! هر کی از این طرفا و اون طرفا رد بشه فکر میکنه دیوونه شدیم!! حالا بعدا یه اطلاعیه میدیم که سلامت عقلمون رو تایید کنیم ! فکرشو نکن..

بیچاره شاخ در آورده خب!! داره چشم و گوشش باز میشه!

هییی! کجا کجا!! صبر کن با هم بریم!! من تو رو اغفال کردم؟؟!! کی بود هی میومد میگفت من مرد زندگیما!!!!!!!! تو رو خدا به من توجه کنننننن

مسیح سه‌شنبه 8 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:06 ق.ظ http://www.shasooka.blogfa.com

سلام
عکس این دختره اصلا هم قشنگ نیست
راستیییی یکی میگفت از رمانتیک بازی خوشش نمیاد
حالا نمدونم چی شده که داره میگه عشق بورزید ....
مگه مفهوم عشق چیه ؟؟؟
برا بقیه مطلباتم نظری ندارم
راستی دیشب یک خواب باحال دیدم . جالب بود برام
نمیگم شاد باشی چون خودم شاد نیستم الان

سلام!
نخیرم! خیلی هم قشنگه!! تو چطوری دلت میاد تو چشای من
نیگا کنی بگی زشتم!! هااان؟؟!!
اون یکی هنوزم میگه!!! ولی دلش خواست یه دفعه بزنه تو جاده خاکی!! تازه اون یکی از شعر هم خوشش نمیاد ولی توی این پستش شعر نوشته ( غشششششش)
عشق مفهوم داره و نداره!!! گشتیم نبود ! نگرد نیست!
واقعا لطف داری! اصلا داری همینجور منو شرمنده میکنی و میری..
ایول! من خیلی وقته خواب ندیدم!! خوش به حالت!!!!!!
نگووووووووووو( اییششش) چه ناز هم میکنه!!
اصلا کی گفت که بگی!!!
امیدوارم شاد بشی... منم شاد نیستم الان

سحر سه‌شنبه 8 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:56 ب.ظ http://cold-hell.blogfa.com

یعنی میشه گفت دهن مربی بخت برگشته رو سرویس کردی با حاضر جوابیت
خوشمان آمد ادامه بدم ..
ولی بد نمیگه ها گواهعی نامه تو بگیر بعدش اینجوری قهرمان بازی در بیار
جوونی ها ما رو از گیلاسی به شیرینی خودت دریغ نکن
چه ادبی شدش :دی

اون دهن من بخت برنگشته رو سرویس کرد با این شیوه درس دادنش!!
ادامه میدهیم...
تا گواهینامه نگرفتم چی کار کنم؟؟!! یعنی یه دنیا معطل بشن و بی قهرمان بمونن تا من گواهی بگیرم؟؟!!
سالهای آینده که گواهی گرفتم در خدمتم! فعلا هیچ امیدی نیست!!
:دیییییی

کفشدوزک بدون کفش سه‌شنبه 8 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 01:27 ب.ظ http://www.eham.blogfa.com



خندههههههههههه


سلاک گیلگول جونم

شطوری؟؟؟ خندهههههههههه


بابا کلی میس یو شده بودم .. از دست این کاممیم ... خرابه دیگه

شی کنم

؟؟ بغض

خندههههههه


میگمااااااااااااا ... من یه دوست دارم کشته منو از بس راننده ه

هرروز میتله خبر تصادفاشو میده


چندوقت ژیشم یکیو کشت ... خنده


خیلی خونسرده خندهههههههههه


میگماااااااااااا ... جدی حدی مواظب باش... امیدوارم این بادا مثه من زود بخوابه..چون .....

فقط عسیسم... خیلی مواظب خودت باش/.. یه گیگول که بیشتر نداریممممممممممممممممممممم






این شعر آخریم خیلی باحال بودیم ... بسی خندیدیم


خندههههههههه








بووسسسسسسسسسسسسسسسسس تفییییییییییییییی بوووووووووووس

سلااااااااااااااااام دنیا جووووون خودم

خوووفم! خوووفی؟؟!!!

ای بابا! گفتم این کفگولی ما چه نامرد از آب در اومد!! منو گذاشت و ۲ تایی رفت!!!!! ( چشمک)
کامیت رو هم خودم درسسسست میکنم!!!( حالا تو جدی نگیر!)

الان منو امیدوار کردی که چند وقت دیگه کله ام بالای چوبه دار خواهد بووووود... نییشششش

تو که کارت درسته!! قراره ما رو یه ددر بببببریییی...
چون چی؟؟!!!

هر چند بدل هیچ وقت مثل اصل نمیشه! ولی این گیلگول نشد یکی دیگههههه..


وصف حال تو هم بوود؟؟!!! چشمک


تفففففففففففففففففف بوسسسسس

اربابیران سه‌شنبه 8 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 01:56 ب.ظ http://inja2022.blogfa.com

اولا که خوشحالم جای اون مربیه نیستم! نه به خاطر اینکه برای جونم بترسم بلکه واسه اینکه احتمالا یه قتل نفس می افتاد گردنم!!

ثانیا که حالا نمره ریاضیت شده 7 چه پدر کشتگی با ادبیات داری که اینجوری منهدمش کنی؟؟؟

خب قتل نفس بیفته گردنت!! چرا خالی میبندی؟؟!! برای جونت میترسی دیگه!! این پسرا همشوووون ترسووو هستن!! ( چشمک)

من اصلا وارد قضیه های ناموسی نمیشم!! پدر ادبیات به من هیچ ربطی نداره! بگو مادرش بیاد....

خانومی سه‌شنبه 8 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 02:05 ب.ظ http://www.khoneye-ma.blogfa.com

سلام گیلاسی خانوم شاد پرانرژی
من نمی دونم چرا هر وقت میام اینجا انرژی می گیرم!
چرا واقعا؟!
بوس

سلاااام خانومی جدید جوون ..


جدا؟؟!!
منم نمیدونم! از خودش بپرس!!!
بوس

نینا سه‌شنبه 8 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 02:28 ب.ظ http://viana65.blogfa.com

وا تو که ابروی منو بردی چطوری سرمو بلند کنم بگم تو دوست منی هاااااااا
نمی گن تو چرا این جوری میرونی و اون این جوری
دیدی خواهر چه بلایی سرمون اومد

سرت به دهنت چه ربطی داره؟! یعنی تو واقعا وقتی سرت پایینه نمیتونی حرف بزنی؟؟!! جل الخالق!!

مردم حرف زیاد میزنن! آدم باید خودش عاقل باشه نییییش
آره خواهر!! میگن قراره تهران زلزله بیاد

اربابیران سه‌شنبه 8 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 02:46 ب.ظ http://inja2022.blogfa.com

دیشب او بار بست و ما مردیم/او قفس را شکست و ما مردیم
مرگ در تار و پود ما جاریست/آری آن مرد هست و ما مردیم
شهر ما بی قیصر شد...
ناگهان چه زود دیر میشود!
چه کنیم بی قیصر؟! او که همه پاکی بود...

همیشه تا یه نفر هست قدرش رو نمیدونیم! وقتی میره تازه میفهمیم که یه نفر که قبلا بود دیگه نیست...
متاسفم

زهرا سه‌شنبه 8 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 04:54 ب.ظ

اقا موشه توصیه می کنم اینجا چت نکن عواقب بدی داره.... من یه بار امتحان کردم....راستی می خواستم بگم این گیلاس شما قبلا یه نفر دیگه رو اغفال کرده.....

زهرا جوون شما آقا موشه رو ولش کن.. با من صوووبت کن!!
اون زمان گذذذذشت!! الان دیگه اینجا بر پایه آزادی استوار است! هر کاری میخوای بکن!! فقط شئونات اسلامی را رعایت بفرمایید!
متشکرم
جوووونم؟؟!!! کی رو گیلاس اغفال کرده؟؟!!! اینا همش پاپووووشه! من میدوووووونم..
موشی تو باور نکن

م ی ث م سه‌شنبه 8 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 06:10 ب.ظ http://mrblue.blogsky.com

سلام ~~~
منم تو کنکور ازمایشی خودم و کشتم ریاضی رو ۱۰٪ زدم ~~~
یعنی منم حافظ میشم ؟!
۱۰٪ از ۷ کمتره که~~~ خوب من صائب میشم که حال حافظ رو بعد از ۵ قرن بگیرم. نکته:
حافظ : اگر آن ترک شیرازی بدست ارد دل ما را / به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را.
صائب‌(فک کنم پنج ~ هفت قرن بعد) صائب: اگر ان ترک شیرازی بدست ارد دل ما را / به خال هندویش بخشم دل و دست و سر و پا را / هر انکس چیز میبخشد زمال خویش میبخشد / نه چون حافظ که میبخشد سمرقند و بخارا را.
جدیدا انقد تو ذوقم زدن که به این نتیجه رسیدم این چیزا فقط واسه من جالبه ~~~

سلااام
اگه نمیکشتی هم همون ۱۰٪ رو میزدی!!!
اگه به روح علاقه داری میتونم بگم تو هم حافظی!!!!
نه عزیزم! باید یه کاری کنی ۵ قرن قبل حال حافظ رو بگیری!! اینجوری بیشتر ضایع میشه!!

شه ژااالب!!!!
ولی این صائب هم خوووب اومده ها!!! حالا منظورش از ترک شیرازی کی بووده؟؟!!! هااااااااااااااان؟؟!!
بیخیال بابا!! برا هر کی یه چیزی جالبه!!

رهرا سه‌شنبه 8 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 06:20 ب.ظ

گیلاس جون من اگه سرم هم بره نمی ذارم یه هم شهری رو اغفال کنی

زهرا جون تو اول برو یاد بگیر چه جوری باید به زبون همشهریات صوووبت کنی! بعد بیا جلوگیری راه بنداز! البته جلوگیری از اغفال منظورم بودا!!!
تازه مووووشی تصمیمش رو گرفته!!!
پسس کوووووشی مووشی؟؟!!

آقا موشه سه‌شنبه 8 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:12 ب.ظ


آره اندازم نبود تنگ بود ولی خوب درست میشه اولشه (غششش) یعنی میگم مث کفشه دیگه (چشمک)
ببین من فکرامو کردم حالا که داری منو گولم میزنی بیا یه کم معاشرت کنیم بهد چطوره ؟؟:دی بعد میریم زیر سقف !

خوب چه بهتر گرمایی هستی همون منم اتاقو گرمتر میکنم :دی (چشمک)
نه دیگه ماله خودت مبارکهههههههه بوس
چی آشپزیم که بلد نیستی پس چیکار بلدی ؟؟؟

غششششششش
مواظب باش مثل کفش سوراخ نشه!!
معاشرت چیز خوبیه!!!!! بکنیم!! بهدش بریم توی یک سقف! :دییییی

منم میشینم مثل کانگورو آدم ندیده نیگات میکنم!! تو فقط این کار و بکن!! ببین چه جوری خفت میکنم!!!!!!
اصلندش انقدر اتاق رو گرم کن که شکل مرغ بریون بشی!!! موش بریونی دیدی تا حالا؟؟!!! ( ایییییش)

واااای! باز موشی مهربون شد!! الان اصلا من تحت تاثیر احساسات قرارنگرفتم هاااااا!!! O ^:

من فقط بلتم موشی رو بقاپم!!!!

آقا موشه سه‌شنبه 8 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:13 ب.ظ

اِ اِ اِ اِ اِ اِ چه خبر اینجاااااااااااااا
چشمم روشن !!!!!
انگار یه خبرایی بوده اینجاااااااا اووووو ببینم این همشهری ما زهرا جون که راست نمیگه آخ آخ آخ پس تو زن زندگی بودی هان هان ؟؟ای خائن
زود باش خودت اعتراف کن ببینم زود بااااااااااااااش

من در اینجا سکووووت میکنم تا خودش بیاد بگه که تو داری اشتباه فکر میکنی!!!
اصلا زهرا تنها چیزی که نیست زن زندگیه!!!!!


موشیییی انقدر ساده نباش!!! این اصفهانیه!!! تو باید بهتر بشناسیش و روی حرفش حساب نکنی!!! ببین من کی دارم میگماااااا!!
گول نخور! به اون انگشتت فکر کن!!! سرت رو بکن تو زندگی! بعد دیگه در نیار!!!!! نه ! حالا در بیار! مووشی بی سر نمیخوام!
دهه باز که داری اون ورو نیگا میکنی! منو ببین!!!..

آقا موشه خطاب به زهرا جون سه‌شنبه 8 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:14 ب.ظ


خوب زهرا خانوم پس شما هم اصفهانی هستی ببینم عزیزم شما چند سالتونه ؟؟ چیکار میکنی ؟ دانشجویی عزیزم !

هییییییی موشی!!! به دوست من چیکار داری؟!! فیلترت میکنا!!!! بیا با خودم حرف بزن!! این ور رو نیگا کن!!!!
زهرا سنش رفته بالا! ۷۰ -۸۰ سال رو داره!! بیکاره!! یه وقتا هم میره کارگری!!! جای مادر بزرگته دیگه!! درس هم نخونده!! سال اول دبستان رد شده و دیگه پیگیری نکرده!! کلا مفت نمیارزه!! اصلا به درد نمیخوره!!!



( زهرا جون شرمنده!! از این بیشتر نمیتونستم حیثیتت رو ببرم زیر سوال!!)

آقا موشه چهارشنبه 9 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:39 ق.ظ

دهه من تا حالا فکر میکردم سوراخه !!!!!!! ببینم منو گرفتی حلقه که سوراخه چیا مواظب باشم
چیو ؟؟ آهان معاشرتو ((= خدا مرگت نداه باش میریم تو سقف !!!!!

خوب به منچه انقد لباس نپوش که گرمت بشه :دی تو بیخود کردی جفت میکنی !!!!
نه دیگه انقد گرم نمیکنم اصلاندش بخاریو خاموش کردم خوبه نخواستیم اصندش
من مهربون بودم نیگا منو

مگه من شکلاتو که قاپ بزنی !!!! میخوای قاپمو بدزدی ؟!! میخوای گولم بزنی ؟؟!!! خوب باش حالا ببینم چی میشه !

حلقه سوراخه؟؟!! !! آیآآ!! ؟ـ: پس چرا من تا حالا نفهمیده بوودم؟؟!! جل الخالق!!!
ای منحرف!!!! خب من حرف زدنم گیر داره! ولی تو که نباید به روی خودت بیاری!!!!! الان باید جلب اعتماد کنی!!!!! بلتی؟؟!!

من لخت هم که راه برم باز گرممه!!!! !!!!!!!
هیتر و بخاری و شوفاژ و شومینه و منقل و چراغ نفتی و هر چی داری جم کن!!!!!

(( : ((: موشی این جکه الان اومد : یه ترکه میره خواستگاری! بعد حرفاشونو میزنن! ترکه میگه نظرت چیه حالا؟ دختره میگه : من حرفی ندارم ! به شرط اینکه قول بدی خرجم کنی!!! از فرداش ترکه شروع میکنه به خر جمع کردن!!!! غشششششش


کجایی؟؟!! بیا جلو نیگات کنم! از دور چشمم نمیبینه!!

شکلات به اون خوشمزگی! خیلی هم دلت بخواد!!!! ایشششش

آقا موشه چهارشنبه 9 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:39 ق.ظ


اِاِاِاِا از کجا معلوم اصندش هرچی باشه از تو صادق تره (زبون)
دهه بچه خر میکنی ببین منم اصفانیماااااا !!! ببینم تو الان به اصفهانیا فوش دادی ؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!
باش گول نمیخورم باش میکنم تو زندگی !! هان میخوای سر منو ببری ؟؟!!!!!!!
خوب هم شهریمه چرا حسودی میکنی ببین اصلا ما اصفهانیا کمپلت همدیگه رو دوست داریم مگه نه زهرا جون
گیلاسی ببین یه دقه گوشاتو بگیر !!!!
خوب الان کجایی زهرا جون تهران چیکار میکنی ؟!!! میخوای بیام پیدات کنم جونه تو گفتم دلم تلاپو تولوپ میکنهاااا نگو یه اصفهانی این دورو براس

خوب گوشاتو بردار هیچی نگفتم اصلا ولش کن خوب دیگه چه خبرا حالا کی بریم معاشرت کنیم !!
ببین میگم چیزه تو دچرخه سواری بلت نیستی خسته میشی من چرا بغلت کنم مگه بچه ای تو همش میخوای بیای بغل من !!!!!!همون ماشین بدزدیم بهتر نیست ؟!!!!!

صادق کیه؟؟!! پای یکی دیگه رو این وسط باز نکناااااااا
"-: کی؟؟!! مممممن؟!! من و فوووووش؟؟!!! اصلا تا حالا دیدی من فوووش بدم؟؟!!! فقط بعضی وقتها ناسزا میگویم نقطه
من همه اصفهانیا رو دوووست دارم!!! بعضیاشونو بیشتر!!

سر بریده به چه دردم میخوره!!؟؟!! باید نبریده باشه که بشه دائم تهدید به بریدن کردش!!

حسووود خودتی!! همه میدووونن من حسودی نکردم!! o^:
اصلا شما اصفهانیا کمپلت دارین اشتباه میکنین!!! همتون غیر همشهریاتونو دوست دارین!!! گول نخور موشییی!! تو الان خیلی باشعوری !! این چیزا رو میتونی درک کنی!!!!..

باشه من الان گوشم رو گرفتم!!
...
...
موشی دروغ گفتم!! همه حرفاتونو شنییییدم!!!!
من دیگه نمیخوااام معاشرت کنم!!! برو با همون همشهریت معاشرت کن!!!!! تو هیچ وقت قدر منو ندونستی!!!!! گریههههههه

آره! من خسته میشم بیام بغلت!! تو سرعتت کمه! همون ماشین بدزد! من یه Audi Q7 میخوام!! رنگش هم مشکی باشه!! اگه نبود قرمز!! قربون دستت ! دیگه همین روزا آمادش کن.. من دیگه صبرم
تموم شد..

آقا موشه چهارشنبه 9 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:47 ق.ظ


دهه خوب همشهریمه چرا غیرتی میشی تو !!!!!!
زهرا جون تو اصلا بیا تو وب خودم اینجا نمیشه صحبت کرد :|
راست میگی ؟!! ببین تو الان پروندت سیاهه دروغ نگی باز !!!!!!
دهه چرا پرونده بچه رو سیاه میکنی خوب نیگاش نمیکنم چیکارش داری خانوم به این با شخصیتیو خوبی قشنگی !!!!
جونه تو تو که میدونی من اصلا به غیر تو به هیچکی فکر نمیکنم نیگا منو !!
خوب بزار یوخده برو بچو نکته انحرافی کنیم بده هی تو داد میزنی اینا فکر میکنن خبریه !!!
(بچه ها بچه ها این نمایشنامه هملته یهو فکرای بد نکنیداااااااااااااا)

تو از من سیب زمینی تر هم دیدی؟؟!!! نذار برم همشهریم رو بیارم و غیرت رو نشونت بدماااااااااا !!! هی لج میکنه!!!!! الان من عصبانیم!! میبینی؟؟!!!!

زهرا رو ولش کن! توی این شهر غریب میبری گم و گورش میکنی!!! زهرا اصلا به موشی اعتماد نکن!!! همین جا بمون..

چشات سیاه میبینه!! ببین موهات هم سیاهه؟؟!!!

الان من مطمئن شدم که تو اصصصصصصصلا نیگاش نمیکنی!!!!! یه موشیه و حرفش!!!!!!!!
جونه تو من خر شدم!! گوشامو نیگا کن!!!!!!
چه خبره؟؟!!!!!! آره!! آدرس اشتباه بده فعلا برن یه خورده یچ بخورن...
مووشی جدا خبریه؟؟!! اگه هست به منم بگووووو

نهههههههه! رومئو و ژولیته

تارا.....ستاره کمیاب چهارشنبه 9 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 05:11 ب.ظ http://3tara.blogsky.com

سلام
تو نمی تونی مثل آدم برونی نه؟
همه جه باید بی آبرویی در بیاری؟
خدا به داد مربیت برسه دیوانه نشه بذاره بره خوبه.
بعدشم به چه حقی اینجا روم خصوصی چت راه انداختی ؟ هان؟
اصلا به من چههههههههههه .
قرررررررررررررررررررررررربونت
باااااااااااااااااااااااایت.

سلام
من مثل آدم میرونم! فقط این خیابونا یه کم مشکل داره!! این آدمای دیگه هم اصصصلا رانندگی بلت نیستمن! واقعا مزاحم رانندگی من میشن!!
اتفاقا میگفت دارم به یه چند وقت مرخصی فکر میکنم! حالا من که دلیلشو نمییییدونم!!!!
کی؟؟!! کی اینجا چت میکنه؟؟!! تو فقط به من بگو کی اینجا چت کرده خودم گووووششش رو ببرم!!! اصلا وقتی یاهو مسنجر هست کسی میاد اینجا چت میکنه؟؟؟؟؟؟ عجب آدمای بی فرهنگی پیدا میشناااا!!!
( چشمک)
فداااااااااااات
بووووس
بای

زهرا چهارشنبه 9 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 06:26 ب.ظ

می شه وقتی منم هستم شما هم باشین اون وقت من خورم از خودم دفاع کنم این گیلاسی همش داره شخصیت منو خراب می کنه................

ما وقتی خودمون هستیم هم خودمون نیستیم!!!!
تو نگران نباش!! همه چی با چندین ساعت تاخیر داره گفته و شنیده میشه!! عقب نیستی عزیزم!!
تو شخصیت داری که من خرابش کنم؟؟؟!!!! ( بوووووس! کی گفت تو بیای وسط که مجبور بشم با چوب بکوبم تو سرت؟؟!!!! )

آقا موشه خطاب به تارا جون چهارشنبه 9 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:51 ب.ظ

اِاِاِ واه واه چه نقلا اِاِاِ واه واه چه حرفا !!!!!!!

بعله بعله من واقا این این حرف تارا جونو خوندم واقعا متاثر شدم چقد آدمای بیفرهنگ پیدا میشن میان تو کامنت دونی چت میکنن عجب آدمای بی شخصیتی !!!!!!!!!!!!!

تارا جون عزیز دلم تو خودتو ناراحت نکن من ببینم کی این کارو میکنه خودم با دستای خودم تحویلش میدم به شما

واقعا فرهنگ عمومی شکل آبکش شده!!!

موشی قول دادی تحویلش بدیا!!!!!
یه موشیه و قولش!!!!

آقا موشه خطاب به زهرا جون چهارشنبه 9 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:52 ب.ظ


ای گیلاسیه خبیث چرا شخصیت یه همچین خانوم با شخصیتیو خراب میکنی عزیز دلم .. اصلا زهرا جون تا ما اومدیم خودم یه تک زنگ بهت میزنم بیای خوبه عسیسم :دییییی

من که فضول نیستم بپرم وسط حرف خصوصیه شما!!!!!!!

آقا موشه چهارشنبه 9 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:52 ب.ظ

ببین منم اصلا همچیو گیر دار میگیرم اصلندش من همچیم گیره !!!

نخیر تو نمیخواد چیز یاد من بدی خوتم بلتم چیکار کنم الان باید کارو یکسره کنم اووووووو تا میام جلب اعتماد کنم که همچی خراب شده :دیییییی

اینتیکه به علت بد آموزی سانسور میشود قضیه اتاقو میگم خندهههههههه

خوب چی نه من ترکم نه اومدم خاستگاریت چرا حرف تو دهن آدم میزارین شما دخترا :دیییی
من گفتم معاشرت کنیم بعد .......
ببین داری باز ....ننه بزرگ میشیاااا
اصلا دخمل خانوم گل بلبل مهربون قشنگی مث تو یعنی چه انقد شکلاتو دوست داره
دیدی ازت تعریف کردم (زبون)
آهان منو با شکلات اشتباه گرفتی همون نیست منم خیلی دوست داری یه آن میخواستی منو بخوری !!!!!!
ببینم نکنه راستی راستی میخواستی منو بخوری ااینا همش نقشس (تعجب مولک)

آقا موشه چهارشنبه 9 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:52 ب.ظ


مگه خولم پای یکی دیگه رو باز کنم !حالا خودم چه ... کردم که یکی دیگه رو بیارم !!!!!!!
نه عمه من بود میگفت رو حرف اصفهانیا نمیشه حساب کرد :|
آخی نازی منو چی ؟؟؟ (اشوه خرکی ) اوق

خوب پس حالا سرمو نمیکنم تو زندگی :دی
جلل خالق کی گفت تو حسودی دخمل به این گلی (نیش)
با منی منو گفتی (ذوق) خر شدم باز!!!!!!!!!!

راس میگی جونه من !! خوب نه ببین اونم گناه داره حیونکی تنهااا شهر غرییب نیگا منو
اصلا بیا آشتی بوووووس :دی

:دی تو خسته میشی بیای بغلم !!!! ببینم مگه تو تو بغلم بودی !!! سرعتم کمه !!مگه چقد تند میخوای !!خوب میترسم تند کنم یهو تصادف بشه اونوقت خونو خدنریزی بشه خوب اصلا ولش کن همون یه ماشین برت میدزدم بهتره

آقا موشه چهارشنبه 9 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:53 ب.ظ

نه جونه تو من همش تورو سیب سرخ شده میبینم !!!!!
بچه جنگو از توپ میترسونی برو بیار ..ببینم دختره ؟ اسمش چیه چند سالشه برو برو بیارش حیونکی تنها نشینه غصه بخوره :دی!!
نه خره تازه پیداش میکنم میارمش کجا گمش میکنم !!!!! اصلا اعتماد نداری خودت برو پیداش کن
آره موهام سیاهه بعد تو نور که میرم همچین خرمایی سیر میشه بعد روزا هم رنگش خرمایی میشه دهه تو چیکار به موها من داری !!!!

آفرین همین هی فرت فرت به آدم شک میکنی چیه اه اه اه ببین سعی کن اعتمادت به من خیلی شه باش آفرین
واااااااااااای چه گوشای نازی داری آدم همش میخواد با گوشات بازی کنه :دی !!!!!
نه جونه تو خبری نیست بخواب عزیزم بخواب امنو امانه :دی
نه انگاری صدا از طبقه بالا بود انگار طفلی همسایتون اسباب کشی دارن خدارو شکر انگار این ساختمون روز به روز خالی خونه تر میشه !!!!

همون که تو میگی همون !

شیشه عینکت رو تمیز کن!!!
هییی! درست صوووبت کن!! خر خودتی!!! من الاغم!!!!! )زبووون(

توضیح نده! یه چیزی تو مایه های آفتاب پرستی دیگه!!!

موووووووشی دستت رو بکش!! ندید بدید!! گووش ندیده!!! به گوش من چیکار داری! تموم میشه!!
پس اگه خبری شد منو از خواب بیدار کنیا!!
نه بابا! آمارشو دارم! قبلا رزرو شده!!
چقدر اهمیییت!!!

نگین چهارشنبه 9 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:07 ب.ظ http://ariai.blogsky.com

سلامممم گیلاس جون جونممممممممم
خوبی؟
اول صبر کنی
بوسسسسسسسسسسس
حالا میگم
عرض شود که نبودیم مثله همیشه
الان هستیم مثله همیشه
خوب
تو میتونی
من میدونم فقط ۱۰۰ ساله اولش سخته
بعدش راننده قابلی میشی (خنده)
تو تلاشتو بکن
این مربی هیچی سرش نمیشه
من میدونم (نیش)
راستی
حافظا
سعدیا
کلی سره کیف آمدیم با این شعر
حافظ به من نکگفته بود این شعرم داره
شیطون
میگم من سگگگ میخوام
بیا مخه مامانه منو بزن
پلیزززز !!
هوارتا بوسسسسسسسسس

سلاااام نگین جووونم
خوبم مرسی.. تو خوبی؟؟
بووووووووووووس
الان من به تناقض رسیدم!!!
تو همیشه بودی یا همیشه تو بود ؟؟!!
مرسییییی
من همیشه میدونستم نگین منو تشویق میکنه!!!!

اگه شوماخر شدم به همه میگم نگین منو به اینجا رسونده!!!
قابل شما را نداشت!!!
حافظ و سعدی فدایتان!!

یعنی تو هم با حافظ؟؟!! آره و اینا؟؟!!

من میام مخ مامانت رو میگیرم!! جک جووونور چیه تو هی دنبالشی!!!
سگ فقط مال بقیه رو ببینی خوبه! خودت داشته باشی خووب نیست!
من که دوووست ندارم..

بووووس

نگین چهارشنبه 9 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:17 ب.ظ

منم کلی دلم برات تنگولیدهههه بود گلمممممممممم
الان اومدم کلی ذوق مرگ شدم
هوارتا بوسسسسسسسسس

دل به دل راه داره نگین جوون
فدات ..

مهدیه پنج‌شنبه 10 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:36 ب.ظ

سلام این بچه هه همونی نیست که پارسال سینه خیز راه میرفت؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!
مردم چقدر پیشرفت میکنن ها حالا ماشین داره!!!!!!!!!!
کاشکی ما هم همین قدر پیشرقت داشتیم!!!
این حافظ شما هم خیلی پخته شعر میگفته از همون بچگیش!!!!!!!!

آره همووووووووووووونه!! مانیا جوونه منمه!
آره!! تو هم میتونی!! اگه غذاتو بخوری تو هم سال دیگه ماین دار میشی!!!
آره!! از بچگیش توی آشپزخونه کار میکرده! دستپختش عالیه!!

شاذه جمعه 11 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 04:54 ب.ظ

آپ میباشیم! زود خودتو برسون :)

اووومدم!! هولم نکن

محمد طرزی رودی پنج‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:52 ب.ظ http://www.mohammadtarzi.blogsky.com

سلام
گیلاس خانم من وب شما رو لینک می کنم. چون من خیلی خوشم اومد.
به من هم یه سر بزن . ممنون می شم.
خداحافظ عزیزم.

سلام
مرسی
چشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد