:دی

داشتم به این فکر میکردم که چه قدر بده آدم به یه تیپ عادت کنه یا یه جوونی باشه که طبق مد روز راه میره! اکثرا  آدم تا جوونه دنبال مدل مو و ریش و لباس و .. است! و آدمیزاد اینجوریه که  اگه چند سال به یه مدل عادت کنه وقتی پا به سن میذاره  هم بدون توجه به مد روز ، بازم اونجوری که عادت کرده و به خیال خودش شیکه و های کلاس راه میره!  حالا اینکه بقیه چی فکر میکنن هم زیاد نمی تونه توی وضعیت تاثیر بذاره! مثلا الان پیر مردای زیادی میبینیم که بر طبق عادت جوونیشون هنوزم بدون کت و شلوار و کراوات  و اون کلاه ها که اسمش یادم نیست، نمی تونن از خونه بیرون برن!..... یا اینکه  یادمه زمان بچگی ما پسرای ژیگول و خوش تیپ و اونروزی، موهاشون رو فرق وسط یا کنار باز میکردن و شونه رو تا جایی که جا داشت توی قوطی ژل فرو میکردن و موهاشون رو ژل شونه میکردن و میچشبوندن به کف سرشون! هر چی هم بیشتر برق میزد ، درصد خوش تیپیشون بیشتر بود!  ( یه قوطی خالی ژل بازمانده ی اون دوران دارم که بزرگ روش نوشته وت لوک! ... و این یعنی آخرش!!!) حالا پسری که چند سال اوج جوونیش رو با این مدل مو طی کرده دیگه الان که پا به دهه های بعدی میذاره نمیتونه این عادت رو از سرش بندازه و اینجوریه که الان مردای حدود 35-40 سال زیادی رو میشه دید که موهاشون ژل مال شده! ( به همون طرز فجیع!) ...

یا مثلا مردایی که زمان جوونیشون سبیل مد بوده، هنوز هم بعد از سالشان دراز سرقفلی سبیلشون رو حفظ کردن و نذاشتن یه تار ازش کم بشه!

حالا فرض کنید پدر بزرگای 40 سال دیگه چه شکلین؟  یه بابا بزرگ که در صورت بهره مندی از مو، موهای سفید و سیخ سیخ و عمودی داره! ( سیستم دست توی پریز!) ابروهاش از مامان بزرگه باریکتره و  ریشش هم با مدل های مصرف نادرست خمیر ریش ، آراسته شده! و وقتی نوه اش رو بغل میکنه شلوارش داره از پاش میفته!! همیشه هم یه شورت مارک دار پاشه که این میتونه باعث افتخار آیندگان باشه!!... و بیچاره اون نوه ای که میخواد به دوستاش این پدر بزرگ رو نشون بده! یا بیچاره تر اون نوزادی که در بدو تولد میخواد چشمش به جمال این پدربزرگ روشن بشه!!! 

 

بعدا نوشت: از نظر ایشون بابا بزرگای آینده بخوان آهنگ سنتی گوش بدن میشه تو مایه های اوپس اوپس..
یا یاد عشق قدیمیشون بخوان بیوفتن یه لیست بلند بالا میاد جلو چشاشون!! جالبه ها!! 

 

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

یه مشکل پوستی پیدا کردم که تا  چند وقت نمی تونم موهای دستم رو با اپیلیدی یا موم بکنم! از تیغ هم خوشم نمیاد!  الان  اگه جایی دستم رو ببینید با دست بابام اشتباه میگیرید! مرد شدم برای خودم! ... امروز سر کلاس نشسته بودم که آستین مانتوم بالا رفت و چشمم به زیبایی موها روشن شد! شروع کردم به غر غر که من این دستم رو چی کارش کنم و با چی قطعش کنم که نبینمش!  زهرا هم بغل دستم بود گفت: زمستان که آدم آستینش بلنده و دستش دید نداره! تو هم که شوهر نداری! دوست پسر هم نداری! برادر هم نداری! بابات هم که مهم نیست!دیگه چه مرگته توی این سرما انقدر غصه موهای دستت رو می خوری؟؟ ... دیدم خب راست میگه دیگه!!

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

یادمه یه بار قبلا گفته بودم که من دوران دبیرستان یه عادتی داشتم که  تا مو میدیدم حساسیت پیدا میکردم و با ناخن موهای دست بقیه رو می کندم! ( اپیلیدی مارک گیلاس! ساخت تهران! ارجینال! تمام اتوماتیک )

برای همین همیشه هر کی بغل دست من می نشست دستش بدون هیچگونه مو و پشم و کرک بود! یا از ترسش خودش زودتر مو زدایی میکرد یا اگه به تور من میخورد، توی زنگ فیزیک دستش بی مو میشد! یه بار هم توی زنگ آزمایشگاه( با نخی که برای اندازه گیری باید به نیرو سنج وصل میکردیم) دست یکی از بچه ها رو بند انداختم!!

چند روز پیش توی دانشگاه بازم فیزیک داشتیم و یک دست پر مو اومد روی دسته صندلی من! یاد عادتم افتادم و سریع چند تا از موهاش رو کندم. ولی دستش رو کشید و نذاشت ادامه بدم! الان من عقده ای شدم!!

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

چرا وقتی دکتر به مامان من میگه شامپو بچه استفاده کنه، سریع میره برای خودش شامپو بچه میخره اما وقتی من خمیر دندون بچه میخوام بهم میگه خجالت بکش!! تو بزرگ شدی! چرا یهو مثه بچه ها میشی؟؟ خب من می خوااااااااااااااااام! من از این خمیر دندونای بچه ی کلگیت میخوام که توش ستاره داره! از همونا که دختر عمو و دختر عمه و  پسر عموم دارن! از همونا که ستاره هاش میچسبه به دندون و باید انقدر مسواک بزنیم تا حل بشه!  خب دوست دارم! اصلا من بچه ام! امروز دلم میخواست توی فروشگاه جیغ بزنم و  گریه کنم تا مامانم برام از اینا بخره...

 

 

 

نظرات 14 + ارسال نظر
عشق ۱۰ ساله - مریم یکشنبه 17 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 07:31 ب.ظ http://10salentezar.blogfa.com

اول

تبریک

عشق ۱۰ ساله - مریم یکشنبه 17 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 07:33 ب.ظ http://10salentezar.blogfa.com

دلم کباب بره سیب زمینی خواست ! دلم رو بیشتر آب کردی که حالا برم بخونم پستت رو

ای بابا! من می خواستم دل امیر رو آب کنم دل تو آب شد!!!

محمد یکشنبه 17 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 07:38 ب.ظ http://sandbad64.blogfa.com

چه تصور با مزه ای!
پیرمردای سوسول!!
با حال بود!

واقعا!
دنبال همین کلمه بودم!!!

عشق ۱۰ ساله - مریم یکشنبه 17 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 07:41 ب.ظ http://10salentezar.blogfa.com

خیلی پستت قشنگ بود آره واقعا اگه این مد موهای سیخ سیخی بمونه خیلی خنده دار میشه
بیچاره شوهرت فکر کنم به موهای دست اون هم رحم نکنی

بقیه چیزا هم اگه بمونه خنده دار میشه!
مخصوصا اگه چند سال دیگه مدل مو پرس شده مد بشه اونوقت اینا که موهاشون رو هواست حتی عکس دوران جوونیشون رو هم نمی تونن به کسی نشون بدن!!
نه حالا در مورد شوهرم یه مقدار ارفاق میکنم!!

مژگان یکشنبه 17 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 09:23 ب.ظ http://ninijon.persianblog.ir

خودم بلات ! میخلم !

ملسی
دومست دالم

یه نفر یکشنبه 17 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 11:19 ب.ظ http://gashteershad.blogsky.com

هه...سلام... آدم داریم تا آدم...هر کی بخاد میتونه خودشو تغییر بده...
ببین اگه خریدی گلرنگ بخر...:دی
راستی...تو پست قبلی...چرا بلند نشدی مامانه خودش با بچش بشینه...؟تو هم میپاشدی کلی بلا ملا سرت نمیومد...هم م؟
نوش دارو پس از کچل شدن_ گیلاس...:دی
هام هام!

نه عزیزم! مثلا آدمی که به شلوار جین تنگ عادت کرده براش عذابه اگه بخواد شلوار پارچه ای گشاد بپوشه! یا برعکسش! مثلا فک کن بخوای چند سال دیگه تنه یه دختری که ۲۰ سال مانتو تنگ پوشیده یه مانتو گونی و گشاد بپوشونی! ممکنه بپوشه ولی همش از تیپ خودش رنج میبره و عذاب میکشه!!در مورد بقیه چیزا هم همینجوره! یه پیر مرد که از اول عمرش صورتش شونصد تیغه بوده دیگه میمیره اگه بخواد ریش بذاره!!

خب مامانه جوون بود!~ پیر زن که نبود! یه بار برای یه خانم جوون بلند شدم. انقدر بهش بر خورد! گفت مگه من پیر زنم که جات رو به من دادی؟؟

ستاره دوشنبه 18 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 12:31 ق.ظ

وای گیلاسی چه قدر خندیدیم ار پیر مرد های ۳۰ ۴۰ سال دیگه ...باز قدیمی ها قبل تحمل بودن ولی الانی ها پدر بزرگه مه داره شلوارش از پاش می افته....
خوبه الان از هم دوریم ..همسر گرامی نیست من هم پر مو ...والا تو لان می افتادی به جون من بیچاره
.....
ای خمیر دندون بی خودیه ...هر چی مسواک می زنی نمی ره ...در ضمن هر وقت هر چی خواستی هموون وسط فروشگاه پاتو بکوت زمین ...جیغ بکش ...هیچ مسئله ای نیست تا مامانت راضی بشه

خندهههههههه... بیچاره نوه هاش فکر میکنن همیشه کش شلوارش شله که داره از پاش میفته! چقدر باید خجالت بکشن بابت این پدر بزرگ!!!

تا برگشتن همسر گرامی بهت مهلت میدم! فعلا آزادی!!

نه بابا میره! استفاده کردم!! خیلی هم با این ستاره هاش حال میکنم که میچشبه به دندون!!! نصفی از ذوق زندگیم رو در هنگام مصرف این خمیردندون کردم !!

سعید(یادگارهای یک درخت) دوشنبه 18 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 08:33 ق.ظ http://www.derakht1.blogfa.com

سلام
اول جواب همه کامنتهاتو تو وبلاگ گذاشتم
دوم من هرچی گشتم اون خاطره ای گه گفتی به من ربط داره رو ندیدم
سوم این اپیلیدی مارک مردونه هم داره انگار آخه منم تو کلاس همیشه این کارا رو می کنم البته بیشتر از ناحیه پشت سر و قوزک پا
سوم آی یادش بخیر آزمایشگاه فیزیک
چهارم من پودر بچه رو بیشتر ترجیح می دادم یه داستان در موردش می زارم
پنجم مرسی

سلام
مرسی
حالا دیدی؟؟؟ چشمات نمی بینه ها!!‌گیج میزنی!!

واااااااااااای! بیچاره دوستای تو! موهای مردا که خیلی کلفته! دردش زیاده! دلم سوخت! تو دیگه خیلی بی رحمی!!!

منتظرم بذاریا!!! من از پودر بچه خاطره بد دارم ولی بوش رو دوست دارم!!

?؟ خانوم نقطه ?؟ دوشنبه 18 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 12:35 ب.ظ http://mr8mrs.persianblog.ir/

ولی به نظر من بابا بزرگ مو سیخ سیخی (صرفنظر از مدل شلوار و شورتش) خیلی بهتر از بابا بزرگیه که موهاش در حد پرس با ژل و تف و هر چیزی مشابه این به کف کله اش چسبیده باشه!!
-----------
بابا موآی دست که چیز زیاد مهمی نیس!! مهم موآی پاست!!! وگرنه دست که زیاد احساس نمیشه! تازشم به قول اون دوستت الان که زمستونه و کسی نمی بینه که!!!!!
-----------
وااااااااای اینقده من تمرین کردم با ناخن مو بکنم اما نمیشه که!!! نمی دونم چون استعداد ندارم نمی تونم و بلد نیستم یا چون ناخونام نازک و نرمه نمی تونم
-----------
خُ چرا خودت واسه خودت نخریدی؟؟؟! خمیر دندون بچه خواهر منم همینه بهد اینقده من ازش کش می رم!!! مامانشم به خمیر دندونه که نیگا می کنه خوشحاااااااااال فکر می کنه بچش چقدر مسواک زده ولی خدایی این ستاره هاش خیلی سخت پاک می شه!!

حالا نظر تو اینه! همونطور که از هر مادربزرگی بپرسی میگه بابابزرگت جوونیش خیلی خوش تیپ بوده! ولی وقتی عکساشون رو میبینی میگی این چه خوش تیپیه!! اینا چقدر بد سلیقه ان!! ولی چند سال دیگه باید از نوه هات بپرسی چی قشنگه!

من کلن یهو به هر نوع مو آلرژی پیدا میکنم! یهو هم عین خیالم نیست!! کلا از اولش در مورد مو آنرمال بودم!!

بلد نیستی! منم ناخنم نرمه ولی کلی تمرین کردم تا یاد گرفتم!! راه داره!! حتی موهای زیر ابروم رو هم گاهی با ناخن میکنم!!

خب دلم میخواست مامانم برام بخره!! دلم میخواست بچه باشم! هر چی میگم مامانم بخره! مامانم هم لج کرد و نخریه!!
البته اینکه ستاره هاش دیر میره برای اینه که به بچه ها یاد بده باید طولانی مسواک بزنن! تایم چند دقیقه ای! که هیچ کس عادت نداره و همه زودی دندونشون رو میشورن!!

[ بدون نام ] دوشنبه 18 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 12:59 ب.ظ

:دی

نگار دوشنبه 18 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 08:15 ب.ظ http://suryanamaskar.blogfa.com

سلام خاله!یه یه نفر تو وبلاگ ما کامنت می ذاره!فک می کنی همین یه نفر شماست؟؟!!

اولا نگو خاله! حس میکنم ۹۰ سالمه!
بعدشم نه بابا! من با اسم خودم فقط کامنت میذارم!

زیر نور ماه دوشنبه 18 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 11:38 ب.ظ http://lemonrose.blogfa.com



بابا بزرگای آینده بخوان آهنگ سنتی گوش بدن میشه تو مایه های اوپس اوپس..
یا یاد عشق قدیمیشون بخوان بیوفتن یه لیست بلند بالا میاد جلو چشاشون!!

کلا بسییییی جالب انگیز ناک میشه!!

فقط میتونم بگم خیلی خندیدم!تا حالا از این زاویه بهش نیگا نکرده بودم!!!

فائزه سه‌شنبه 19 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 10:40 ق.ظ

سلام منظ جونم
من امتحان دارم سخت سخت
چرا نیومدی فشم ؟
دلم تنگولیده خوبی؟
اندر احوالات خودم باید بگم از اون جایی که همیشه یه فاز عقبم فرزانه و نازنین ۲ دور مریض شدن و خوب شدن و من تازه مریض شدم
خیلی جالب فکر کرده بودی ولی نظر من اینکه این جونا به سن دیدن نوه هاشون نمی رسن از بسکه سیگار می کشن تهران هم که قربونش برم توی دود غوطه وره
خیلی خوشحال شدم که دوباره داری می نویسی
عیدت مبارک و تعطیلی بهت خوش بگذره
امیدوارم زود زود ببینمت.و دعا می کنم هر چه زودتر برید خونه خودتون

سلاااااااام فائزه جووووووووونم
الان چه موقعه امتحانه؟؟؟ امتحان چی؟؟
کار داشتم! درسام عقب بودم! غیبت هام هم پر شده! باید برم سر کلاس!!
خندههههههههههه
حتما صدات هم گرفته؟؟ خیلی با مزه میشدی با صدای گرفته!!

خب من سالم فکر کردم! میدونی که! توی تصور من مواد مخدر و سیگار نمی گنجه!! هوا هم تهران فاضله توی نظرم بود! (‌چشمک!)

خیلی وقته می نویسم! من خوشحال شدم که تو دوباره این طرفا پیدات شد!!
یکشنبه عروسی احتمالا می بینمت!!

کویریات سه‌شنبه 19 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 12:39 ب.ظ http://sere.persianblog.ir

وا چه باحال همچین جور خمیر دندونی موجود ه؟ خوش به حال بچه ها! خوب نمیشه تو خمیر دندون های ما هم بذارند؟
وااای در مورد مد و اینها خیلی باحال بود... اینم اضافه کن که مثلاً ناخن مستطیل مد شده بود ولی همه خانم های سن بالا ناخن هاشونو نوکش رو تیز می کنند و لاک می زنند!!

آره هست!
اگه برای ما هم بریزن پس کی خمیر دندون بچه ها رو بخره؟؟

خندههههههههه... چشم اینم اضافه میکنم!! البته در مورد خانمها خیلی چیزای دیگه یادم بود که چون بیشتر در مورد آقایون بود دیگه ننوشتم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد