کابوس آبله مرغون!

پارسال بهار، اول پسر خاله کوچیکه ام آبله مرغون گرفت. بعد از 2 هفته پسر خاله بزرگم گرفت!... هنوز پسر خاله بزرگه خوب نشده بود که خاله ام گرفت! شدت بیماری به ترتیب سنشون بود. طوری که پسر خاله کوچیکه اصلا نفهمید کی آبله مرغون گرفته و کی خوب شده و چی کجاش در اومده . ولی خاله ام از شدت تب و خارش چند شب نخوابید و خیلی خیلی اذیت شد!

من هنوز در سن 20 سالگی آبله مرغون نگرفتم و همین باعث شد که از ترس واگیر شدن، تا 1 ماه بعدش پام رو خونه شون نذارم! ( باور کن میترسیدم ویروس ها توی یخچال یا زیر فرش لانه کرده باشن و من رو سورپرایز کنن!! هر چند اینو میدونم که ویروس فقط توی بدن آدمهاست ولی به هر حال کار از محکم کاری عیب نمیکنه!) مخصوصا اینکه وصفیات بیماری خاله ام رو شنیده بودم و خیلی ترس داشتم!  بالاخره سنی از من گذشته و همین باعث میشه که اگه آبله مرغون بگیرم، بدفرم بگیرم!! از طرفی چون خیلی دیر جای جوش های خاله ام خوب شد و  با توجه به این نکته که من "زیادی خوشگلم"، همین یک مورد رو برای زیباتر شدن کم داشتم  ، بنابراین برای کور شدن چشم حسودان سعی کردم آبله مرغون نگیرم!!

این موضوع و فرار های من به خیر گذشت تا همین 3 هفته پیش!!

 خونه ی عمه ام بودیم و در جوار پسر عمه جان نشسته بودم و توی سر و کله هم میزدیم تا سوال های ریاضی اش رو حل کنم!

پس فردای اون روزی که خونه شون بودم، فهمیدم پسر عمه ام آبله مرغون گرفته!! اونم این موقع سال!! وسط زمستان!!

دیگه مطمئن بودم اینبار حتما میگیرم!! اول تعطیلات بین 2 ترم بود و مجبور نبودم در صورت واگیر شدن، با اون ریخت و قیافه خال خال پشمی از خونه بیرون برم و همچنین تا آخر ماه صفر از عروسی و مهمونی آنچنانی خبری نبود و این خیلی امیدوارم کرد که هیچ کس من رو در اون وضع نمیبینه!! و خیلی راحت میتونم 2 هفته استراحت کنم!!

تا همین چند روز پیش هر روز صبح با نیت اینکه الان یه جوش آبله مرغونی وسط صورتم یا روی شکمم زده، خودم رو در آینه نظاره میکردم! ولی زهی خیال باطل!! خبری نبود!!

تا 2 هفته صبر کردم و چون علائم بیماری پدیدار نشد، بشکن زنان فریاد برآوردم که : این بار هم جستی!!

تقریبا آبله مرغون از ذهنم پاک شده بود.جمعه خونه ی مادربزرگم بودم.  یهو علاقه ی عجیبی به پسر عمو و دختر عمه ام پیدا کردم و 2 تاییشون رو هزار تا بوس کردم 2 هزار تا گاز گرفتم!! یعنی تا حالا به یاد ندارم که این 2 تا رو اینجوری تفی و گازی و همه چی کرده باشم!! ( هیییس!)

خلاصه یک دل سیر اینا رو ماچ بارون کردم و رفتم خونمون!!

فردا صبحش  خبردار شدم که جفتشون آبله مرغون گرفتن!!

یعنی این دفعه جون خودم نباشه و جون شما باشه، مطمئنم که واگیر شدم!!

یکی نیست به من بگه: خاک بر سرت! آخه آدم یکی رو بوس میکنه خب بکنه! ولی دیگه اینجوری نکنه که همه چرکای صورتشون رو هم ساکشن کنه!! چه برسه  به ویروس آبله مرغون که توی هوا هم پخشه و نیاز نیست به خودم فشار بیارم!!

الان چند شبه دارم کابوس آبله مرغون میبینم!! از اول هفته هم به همه هشدار دادم که کسانی که آبله مرغون نگرفتن ، طرف من نیان!! به زودی در این محل تعدادی جوش سبز میشود!

نمیدونم چرا انقدر از این بیماری ترس دارم!!

مامانم میگه حالا انقدر بترس تا بهت تلقین بشه و خیلی سخت این مریضی رو بگیری!!... ولی حرف توی گوشم نمیره و روزی هزار بار بدنم رو چک میکنم که خدایی نکرده، زبونم لال، چشم شما کور، دنده بقیه نرم، من نگرفته باشم!!

فک کن!! من الان بگیرم!! اونوقت 2 هفته باید خونه نشین بشم!! حالا همه درد ها و خارش ها و تب و اینا به کنار!! 2 هفته اول ترم غیبت میخورم! دیگه تا آخر ترم نمی تونم غیبت داشته باشم!! ای خداااا !! آخه این چه زجریه؟؟؟؟

خلاصه اینکه باید تا 2 هفته این کابوس رو به دنبال خودم داشته باشم تا ببینم چه خبر میشه!! در حال حاضر شب و روزم سیاه شده!!

لازم به ذکر است که پارسال د ر راستای ترس هایم، موضوع رو با دوستی پزشک در میان گذاشتم. کلی مسخره ام کرد و برچسب عقب ماندگی ذهنی و جسمی و روحی به پیشانیم چسباند و گفت : چرا مثل ننه بزرگ ها فکر میکنی؟؟ همه لازم نیست این بیماری رو بگیرن و بعضی افراد با اینکه در معرضش هستن ولی تا آخر عمر بدنشون مقاومت میکنه و این بیماری رو نمیگیرن!!! اصلا هم به خودت تلقین نکن!! نهایتا میگیری دیگه! نمیمیری که!!!

خلاصه بنده نصیحت شدم و کلا فکر آبله مرغون رو از سرم بیرون کردم!! اگه بگی یه اپسیلون من دیگه ترس داشته باشم، ندارم!! میبینی که؟؟؟  همه اش اثرات همون نهیب دوسته!! دارم این افکار عقب مانده رو از ذهنم پاک میکنم!

جدا موفقیت من در این راه خیلی جای تقدیر داره!! یادم باشه یه حلقه گل گردن خودم بیاویزم!! 

××××××××××××××××××× 

کتاب ایلگار دخترم ( فهیمه پوریا) رو هم خوندم. یه مقدار غیر واقعی  و خالی بندی بود. ولی نسبت به کتاب های ایرانیه دیگه ،موضوعش جالب تر بود برام!! اگه رمان ایرانی میخونین ،این کتاب رو پیشنهاد میدم... کمتر میشه انتهای داستان رو حدس زد!

بعد از اون هم به دلیل در خطر افتادن سلامت چشم و گوش و گردن و همه جام، بالاخص خانواده،، از طرف مادرم هر گونه رمان خوندن ممنوع شد!!( بی جنبگی در حد انفجار) الان برای پر کردن اوقات فراغتم،  دارم آشپزی میکنم و رخت میسابم و دیگ مسی می شورم!!  

 

××××××××××××××××××  

باران عزیزم من رو به یه بازی دعوت کرده که چون هنوز بلد نیستم و منتظرم یکی یادم بده، بعدا بازی میکنم! 

 

×××××××××××××××××× 

 

الان که صفحه مدیریت وبلاگم رو دوباره باز کردم با این صحنه مواجه شدم 

 

 

 یه شوک اساسی بهم وارد شد!! فک کن!!! این بلاگ اسکای یهو این همه کامنت توی دامنم گذاشته!! منم که وسواس خاصی در جواب دادن به کامنت ها دارم!! پیر شدم!! کمر شکست با این اشتباه بلاگ اسکای!!  

فقط خدا رو شکر میکنم که یک اشتباه بود!! وگرنه سالها میگذشت و من هنوز در حال جواب دادن به کامنت دوستان بودم!!

نظرات 35 + ارسال نظر
باران سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 12:57 ق.ظ http://baran.special.ir


آره؟
پس من باران عزیزتم؟
واااااااای یکی بگیره من رو!

پس چی فکر کردی!!
تو عزیز نباشی پس کی باشه؟؟

باران سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 01:04 ق.ظ http://baran.special.ir

یه چیزی بگم؟
منم دقیقا همین طوریم! و فقط هم در مورد آبله مرغون!
بالاخره تو یه چیز با تو تفاهم پیدا کردم!

وااای خیلی بدههه
من که خیلی میترسم
در مورد بازی هم توضیح ندادیا!

کودک دو ساله سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 01:35 ق.ظ http://koodake2sale.blogsky.com

هه...سلام...مثه همیشه شوخ و شنگ:)
میگم تو که دست به جو_ت خوبه...برو یه 4تا کتابه سوپر من و اسپایدر من و اینا بخون تا فک کنی هیچ بلایی سرت نمیاد:دی دیدی چه قد با مزم؟:دی
هام هام!

نه بابا نتیجه نمیده!! مگه ندیدی اسپایدر من هم هزار دفعه زخمی شد!! اون قسمتش یادت نیست که روی سقف چسبیده بود و خونش روی زمین چکید؟؟؟خیلی خطرنااااکه

آبی سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 04:01 ق.ظ http://aabieabi.blogfa.com

آخخیییش خدا رو شکر من ۶ سالگی گرفتم و خیال خودم و راحت کردم همین آبله مرغون و می گم... شمام ایشالا از اونایی باشی که هیچ وقت نمی گیرن

امیدوارم از اونا باشم!! اگه هم قراره که بگیرم یه وقت خوب بگیرم!! الان اصلا حسش نیست!!

روشنک سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 04:55 ق.ظ http://www.navayegaribane.blogfa.com

من گرفتم قبلن میتونی پیش من بیای :دی
ضمنن من وفاداریت رو هم تحسین میکنم در مورد به پام نشستن
میگن هر کی از 20سالگی به بعد بگیره در جا اون دنیاس الان نتیجه تحقیقات مشخص شدا.از درس و دانشگاه و ترم و اینام راحت میشه یه ضرب :دی
این یکی تحقیقات هم میگه هیچی نمیشه تو دیگه سنی ازت گذشته مبتلا نمیشی خیالت تخته تخت.
کتاب خون هستی شرق بهشت رو حتمن بخون از اشتاین بک
گیلاسی ترم چندی؟

واقعا چقدر روحیه میدی تو؟؟؟ زحمت نکش انقدر عزیزم!!!
اتفاقا کتاب شرق بهشت رو یکی از دوستام خیلی زیاد توصیه کرده!! قصد داشتم بخونم و توی نوبت کتاب هایی که میخوام بخونم همین اوله!! ممنون بابت پیشنهاد خوبت!

سعید(یادگارهای یک درخت) سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 08:53 ق.ظ http://www.derakht1.blogfa.com

سلام
بمیرم واست من که می دونم دردت چیه
دانشگاه رو بهونه کردی
ولی در کل عیبی نداره آبله درد خوبیست هر چند درد نیست یه تعطیلی دو هفته ای من همیشه آروزوشو داشت دوران مدرسه ولی نشد که نشد
ولی حالا کجاهاتو برسی می کردی اینقدر دقیق

سلام
هان؟؟
دردم چیه؟؟... نخیرم ! دردم همینه که گفتم!! ( چشمک)
یعنی تو هم نگرفتی؟؟؟ منم بچه بودم خیلی دوست داشتم بگیرم و 2 هفته مدرسه نرم! یخ مدت هم عریون توی کلاسمون شایع شد و حتی خواهرم هم گرفت ولی من نگرفتم!!
حالا یهو همه اینا رو با هم میگیرم!!

خودم سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 09:56 ق.ظ http://www.ruzhaye-khakestari.blogfa.com

حالا من به عنوان دوست پزشک دوم یه نوید بهت می دم. اونم اینه که اونایی که آبله مرغان نگرفتن زونا هم نمی گیرن. اما کسایی که گرفتن همیشه در خطر این هستن که ویروس بد جور فعال بشه و تبدیل به زونا بشه. زونا هم که خودت می دونی دیگه...!

آره اتفاقا!! تو ذهن عوام اینجوریه که هر کی آبله مرغون نگیره در بزرگسالی به جاش زونا میگیره!! همون پارسال این حرف رو به دوستم گفتم و اونم باز مسخره ام کرد و گفت اتفاقا برعکسه!! کسی که آبله مرغون میگیره ویروس توی بدنش میمونه و اگه دوباره فعال بشه تبدیل به بیماری زونا میشه! بنا براین کسی که آبله مرغون نگرفته زونا هم نمیگیره و همون آبله مرغون رو یه کم شدید تر میگیره!!
به هر حال همه اش وحشتناکه!!!
نمیدونستم تو هم پزشک هستی!! خوشحالم از این موضوع!! من خیلی به دوستای پزشک نیاز دارم!! همه اش به خودم شک میکنم و باید با یکی مشاوره کنم تا خیالم راحت بشه!!

ستاره سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 11:21 ق.ظ http:///star1387.blogfa.com/

منم مثل تو همیشه این کابوسو داشتم .تا اینکه مانی از پسر عمش گرفت ۲ تا ۳ سالش بود من که مادر مهربونم و اط عصه بی ریخت شدن داشتم دق می کردم دو هفته بچه بغل نکرمو و با ماسک بهش غدا دادم ...بعد از مانی مهتاب گرفت و اونم کوجولو بود ۷ تا ۸ ماهه حالا داشته باش من ترسو چه جوری به این دوو تا می که من یه تب سخت کردم ...وقتی افتادم گفتم ای وای منم گرفتم . تو تب هی وایمی سادم جلو اینه وارسی می کردم کجام اول می زنه بیرون ..یه دور ورزی تب داشتیم وارسی کردم ولی جوش ی در نیومد ...منم قصر در رفتم تا دفعخه بعد

وااای منم همیشه از همین میترسم!! از اینکه خودم الان آبله مرغون نگیرم. بعدا بچه هام بگیرن و مثل خاله ام بشم!! بیچاره مجبور بود از بچه هاش مواظبت کنه که خودشم گرفت و خیلی بد بود!!
ولی تو که نگرفتی احتمال داره از اون دسته افراد باشی که اصلا نمیگیرن!! خوشحال باش دیگه!

فائزه سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 11:45 ق.ظ

سلام منظ جونم
امیدوارم هیچوقت هیچوقت ابله مرغون نگیری اگرم گرفتی مثل من نباشه که جاش بمونه
بالاخره امتحانام تموم شد باورم نمی شه می دونی کی ؟ روز شروع ترم جدید
امیدوارم زود زود ببینمت

سلااااااااااااام فائزه عزیززززم
خیلی خیلی خیلی دلم تنگ شده!!
منم از این جاش خیلی میترسم!! من پوستم کلا خیلی دیر خوب میشه!! یه زخم و خراش کوچوکو تا چند ماه طول میکشه!! حالا آبله مرغون که جای خود دارد!!

خیلی شما بدبختین!! واقعا دارین رنج بسیار متحمل میشین تا آخرش خانوم دکتر بشینا!!! من ۲۸ دی امتحانام تموم شده بود!! دلت بسوووزه

منم همینطور!! ۵ شنبه نمیتونم بیام! امیدوارم یه وقت دیگه همدیگه رو ببینیم!!
دوست دارم خیلی زیاد

موسیو گلابی سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 01:24 ب.ظ http://golabi-life.persianblog.ir

ای بابا!
این دیگه چه بساطیه!! میگم از آبله مرغون نمی ترسم میگه این نظر قابل درج نیست!!

اینجا هیچ کس حق مخالفت با من رو نداره!
حتی شما گلابی عزیز!!

مژگان سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 01:24 ب.ظ http://ninijon.persianblog.ir

من یه چیزه دیگه فکر می کنم.....فکر می کنم ویروس ابله مرغون تو خودت نهفته اس! هر کی رو که بوس کردی یا باهاش مراوده داشتی مریض کردی دختر جون که

به دلیل جدید بودن نظریه شما ، میتونی بری مرحله بعد!!

خانوم اسمارتیس سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 02:12 ب.ظ http://www.panizZ.blogfa.com

خیلی بده این آبله مرغون ... من الان دو تا از دوستام گرفتن ... من آمادگی که بودم گرفته بودم !! اما میگن تا یه سنی مهلت داره .. دوباره ممکنه آدم بگیره ... خودت میدونی حتمن هر چی سنه آدم بالاتر بره خطرناک تر و شدید تر میشه !! بعدش تبدیل به یه بیماری دیگه میشه که الان اسمشو یادن نی :)) !!

نه دیگه!! اگه کسی آبله مرغون نگرفته باشه زونا هم نمیگیره!۱ فقط در سنین بالاتر آبله مرغون رو سخت تر میگیره!! و تازه الان که من ۲۰ سال دارم با ۶۰ ساله ها هیچ فرقی در شدت بیماری نیست!! از ما گذشته دیگه!!

کویزیات سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 03:04 ب.ظ http://sere.persianblog.ir

منم می خواستم بگم بابا نترس اون قدرهاهم وحشتناک نیست که دیدم دوست پزشکتون گفتند!!
خلاصه بابا بی خیال ایشالله که هیچ موقع نگیری!! یا اگه گرفتی آسونش رو بگیری!

ممنون بابت امیدواری هایتان!!
خدا کنه!

نینا سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 07:33 ب.ظ http://camera-album.blogfa.com

سلام دوست جون وای خوب تو که اینگده میترسی برو واکسنشو بزن دختر این بیماری بیماریه بدی نیست من مبتلا شدم تا چند روزم همه حواسشون بهت هست بهتری یا بد تری پس بهتر آدم بگیره تا توجه مردم یکم بهش جلب بشه

آبله مرغون تا اونجایی که من میدونم واکسن نداره!! اگه داشت که زده بودم تا حالا!!

هاD سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 07:47 ب.ظ http://gereh-koor.blogfa.com

این دغدغه های ذهن شما خیلی جالبه ها . یعنی هیچ موضوع مهمتری نیست که در موردش بگی و ما هم 4 کلمه یاد بگیریم .
بپا آبله مرغون نگیری . دکترا گفتن احتمال مرگ بر اثر آبله مرغون در افراد 19 تا 22 ساله ( مخصوصا دخترا ) 99.99% می باشد . حالا هی برو فامیلتونو ماچ مالی کن

من اینجا روزمرگی هام رو می نویسم!! اگه دنبال آموزش و یادگیری هستی اینجا نیا!! سایت آموزشی فراوانه!! کسی هم مجبورت نکرده که نوشته های من رو بخونی!!

نه بـــــابــــــا!!

احمد سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 08:40 ب.ظ http://blog.360.yahoo.com/blog-Rp.pz58wc6ufHe.dfctwh6cn2oXS82o2?

سلام لینکو ببین نظر یادت نره
قربونت

دیدم . ولی تو هنوز نفهمیدی که من با سیاست کاری ندارم؟؟ اینا به درد تو میخوره که عشق خاتمی هستی!! من شادی دیگه به هیچ کس رای ندادم!!

باران سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 11:38 ب.ظ http://baran.special.ir

چه قد من دوست دارم این گیلاس رو!
حماقت رو می بینی؟!!!!!
(خنـــــــده) بووووووووس

یعنی هر کی من رو دوست داره حماقت کرده؟؟
دستت درد نکنه باران جون!

امید یگانه سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 11:52 ب.ظ http://hotesticecream.persianblog.ir

سلام باران جان
آبله مرغون خیلی هم بد نیست...به نظر من که کلا هرچی به مرغ مربوط باشه خوبه...(می دونی که مرغ کیلویی چنده!!!؟)
در مورد معرفی کتاب هم ممنون...
...و خدارو شکر که آمار کامنتات اشتباه بوده...حتی تصورش هم باعث میشه آدم "آبله مرغون" بگیره!!!!!
شاد باشی

اتفاقا من زیاد از مرغ و فرآورده های مرغی خوشم نمیاد!!

اینو خوب اومدیا!!

امید یگانه سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 11:54 ب.ظ http://hotesticecream.persianblog.ir

ببخش گیلاس جان...چون داشتم کامنت باران رو می خوندم اشتباها اسم ایشون رو اول کامنتم نوشتم....
باران=گیلاس

بله!! متوجه شدم!!

JesUs TeaRs چهارشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 12:31 ق.ظ http://lvlasiha.blogspot.com

گیلی حالا بپا آبله خروسی نگیری.. :))
آخه کی گفته با اونا لب و رابطه جنسی داشته باشی که نگران ایدز آخ ببخشید آبله مرغون داشته باشی؟؟ :دی
منم نیدونم گرفتم یا نه..اما می گن گرفتم..اصن یکی نیس بگه آخه این چه مریضی هست که باید بگیریم؟؟ :(

مطالعه خیلی خوبه..لااقل تو می خونی آمار کتاب خونی کشور می ره بالا..دیگه کجات به خطر افتاده؟!!..می گم الانم رفتی تو صنعت آشپزی..خدا بخیر کنه.. =))

+نثر باحالی داری..! :)

یوسف خدا خفت نکنه با این حرف زدنت!!
این فکر منحرفت با چی صاف میشه؟؟ هر چی من میگم تو اینجور برداشت کن!!

امشب یه آشپزی کردم خدااااا!! مامانم از ذوقش تلفنی به همه فامیل خبر داد که من غذای خوب پختم و بچه ام آشپز شده!!

چشات باحال میبینه!!

هه چی کار داری؟! چهارشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 04:05 ق.ظ http://m-daily.blogfa.ir

خب اینو باید زودتر می گفتی .. چون من الآن ۲۲ سالمه و تا حالا هم آله مرغون نگرفتم .. اگه الآن بگیرم چی؟! فک کن! حتمن از راه اینتنت هم منتقل می شه دیگه نه ؟!

شاید!! از راه های جدید انتقالش خبر ندارم!! البته من اینترنتی کسی رو ماچ نمیکنم که بخواد بگیره!!

پیرهن پری چهارشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 10:31 ق.ظ http://pirhanpari.blogsky.com

خب اینجاس که خیال من راحته چون کوشولو که بودم گرفتم این بیماری مزمن رو :دی ..!
حالا به قول مامانت انقده که داری حساسیت نشون میدی ... اگه بدنت هم مقاوم باشه ، همچی میاد و خودشو نشون میده بهت که واویلااااااا :دی ... !

خوش به سعادتت!!
ما که هر کاری کردیم هنوز افتخارش رو نداشتیم!!

آ * ن * ت * ی * گ * و * ن * ه چهارشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 02:57 ب.ظ http://havinjoooooooori.persianblog.ir/

به به از این همه شجاعت ...
بابا آبله مرغون میگیری می خوابی خونه تخت استراحت میکنی تازه کلی هم بهت میرسن وتحویلت میگیرن ...اینقذره خوووووفه !!!! من دارم پر پر میزنم واسه یه چند روز استراحت ...

من از بعد از امتحانات پیان ترم تا حالا دارم استراحت میکنم!! الان اول ترمی می خوام مثل بچه های خوب برم سر کلاسام!! میدونی که!!

سعید(یادگارهای یک درخت) چهارشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 03:39 ب.ظ http://www.derakht1.blogfa.com

شرمندتم دیگه
وقتی نظراتت خصوصی نداره نمی تونم تقلب برسونم وگرنه یه کاری واست می کردم
جای هم نیستم که واست آف بزارم

آهان!! سوژه های تو میدونم در چه موردیه!!
همون بهتر که راهی برای گفتن نداری وگرنه باز این ذهن من رو قلقلک میدادی و یه پست آنچنانی مینگاشتم!!

گل یاس مهربون چهارشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 04:55 ب.ظ http://yasehmehraboon.blogfa.com

سلام عزیزم .... خوبی ؟
نمی دونم والله این ابله مرغون چی داره که اینقده شما ها از ش می ترسید .... حسینم نگرفته .... هر کیم گرفته باشه نمی ره طرفش نکنه یه وقت مریض شه .... اون دکتره راست گفته اگه قرار باشه بگیری از فضای دورم ممکنه بدنت ویروسو بگیره اگرم قرار نباشه که به قول تو اون بوسش کنی و تفی و ...... بازم نمی گیری ... نترس دختر خوب شجاع باش ... بزرگ شدی دیگه ....
بهدش عزیزدلم یه دنیا ممنون ک هاومدی پیشم و مطلبامو خوندی ....
بخاطر آرزوی قشنگتم ممنونم .... اما من اولین باری نیست که میام اینجا ..... از وبه مریم و امیر زیاد اومدم

من از تب و بی خوابی و مهمتر از همه جای جوش هاش و از ریخت افتادن میترسم!!

جدی بزرگ شدم؟؟ مطمئنی؟؟ تو رو خدا راست میگییییی؟؟؟

خب با این حال ولی دفعه اوله سعادت آشنایی پیدا کردم!!

[ بدون نام ] چهارشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 04:55 ب.ظ

javascript:void(0);
javascript:void(0);

برفی چهارشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 05:03 ب.ظ

الهی
چه شوکی بت داده خدایی ها!!!

عجیییییب!!

ناخنک چهارشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 06:19 ب.ظ http://www.pacopena.blogfa.com

اینقدر آبله مرغون خوبه که نگو
ناراحت نباش ایشالا زود خوب بشی

هنوز نگرفتم که بخوام خوب بشم!!

باران چهارشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 06:30 ب.ظ http://baran.special.ir

چشم حتما. تو لطف داری گیلاس جان...

چشمک

farzane یکشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 05:49 ب.ظ

manam ghazalo pedare an digario
afsoone sabzo
inaro khoondam!!!
mese to shodam
ghazalo ke vaghean hamintori shodam
faezam intori shod!
sahme man neveshteue parinooshe oonam ghashange
ketabaye dgeye takin hamzelooam az afsoone sabz kheili ghashangtare
ilgar dokhtarammam khoondam!
ajab honarmand bood in maneli!

مژگان چهارشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 11:22 ق.ظ http://ninijon.persianblog.ir

عجب هااااااااااا...با گوگل ریدر که برات ایمیل زدم کار می کنی؟....من هنوز نتونستم کاری کنم که لیست وبلاگهای به روز شده رو تو صفحه اول نمایش بده ! کدوم کد وتو قالبت پیس کردی؟....لطفا؟

ایمان جمعه 1 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:28 ب.ظ http://www.car2iran.blogfa.com

ببین من همین الان گرفتم ولی شدید نیست خفیفه الانم دارم خودمو باهاش وقف می دم . دکتر می گه یه هفته بعد حالم ردیف می شه .
آبله مرغون اصلا چیز خطرناکی نیس!‌فقط یه هفته جوش کاری می شی
فعلا !!! بای

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:28 ب.ظ

اه همه ی وبت شد آبله مرغان

مامان سعید شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:17 ب.ظ http://saeid-jan.niniweblog.com

سلام
اتفاقا پسر من تازه آبله مرغون گرفته و هنوز کامل خوب نشده . به ما نزدیک نشو
نمیدونم چرا از اول مطلب فک میکردم پسری اما آخرش فهمیدی دخملی خوشحال شدم

[ بدون نام ] سه‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 04:04 ق.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد