?-:

فکر میکردم دیگه توی قرن 21 لباس پوشیدن برای همه جا افتاده!! اما افسوس که چه ساد ه بودم و خیال پرداز...

من دانشگاه که میرم و میام کل مسیر رو سوار ماشینم.. فقط یه 200-300 متری رو مجبورم از توی بیابون پیاده رد بشم.. این یه تیکه مسیر کاملا متروکه و خلوته..

بعد امروز داشتم شاد و خوشحال و خندان عجله میکردم که به کلاسم برسم... در حال عبور از همون یه تیکه مسیر بودم که یه دفعه! ..

چشمتون روز بد نبینه! یه دفعه  از لای بوته ها یه یارو لخت جلوم سبز شد!!!!  فقط بگم انقدر ترسییییییییییدم که نفهمیدم چطوری بقیه راه رو دویدم و خودم رو رسوندم سر کلاس!!! ساعت ۱۲ ظهر و  توی روز روشن و ....!!! همینجور اشک توی چشام جمع شده بود!! رنگم هم گویا یه چندین هزار درجه پریده بود! (روشن شده بودم!!)! نفسم بالا نمیومد!! حالا رسیدم هی همه میگن چی شده؟؟!!  بعد من خفه  شدم....

هر چی فکر میکنم انگیزش رو از این کار نمیفهمم!!! به جز اینکه واقعا بیچاره بیمار روانی باشه!! غیر از این هیچ چیز ممکن نیست!!  البته یه حالت دیگه هم داره و اون اینه که :  پول نداره لباس بخره! شاید هم مثل اصحاب کهف تازه از توی غار دراومده!!...

حالا قسمت بد ماجرا اونجایی بود که باید ساعت ۸ شب همون مسیر رو برمیگشتم!!  وقتی به روز روشن رحم نمیشه میخوای دلشون برای شب بسوزه؟؟!!!   زنگ زدم آژانس بیاد! آقاهه گفت تا ۴۰ دقیقه دیگه ماشین نداریم!!! منم حساب کردم اینجوری که این آقاهه میگه ماشین نداریم یعنی باید شب دانشگاه بخوابم و چون رختخواب همراهم نبرده بودم شرمنده  سرایداره  میشم!! 

 در نهایت شجاعت پیشه کرده و یک بار دیگر ثابت نمودم منم با پسر شجاع فامیل بودم ولی نامردا هیچ نامی از من در داستان نبردن و حتی نذاشتن برای یک صحنه هم که شده از توی کارتون رد بشم!!! وحتی حتی توی تیتراژ پایانی هم نبودم!!

   چشمام رو تا ته بستم ! اصلا هم نمیلرزیدم!! اصلا هم سریع حرکت نمیکردم!! اصلا هم  سعی نکردم خودمو کنترل کنم!!  اصلا هم برای خودم قصه خاله سوسکه رو تعریف نمیکردم که فکرم منحرف بشه!!  بالاخره خودمو رسوندم کنار اتوبان و هیکل رو انداختم در یک وسیله حمل و نقل و از محل جستم!!!

~~~~~~~~~~

این مامان من یه توهمی همیشه داشته! نمیدونم این توهم رو از کجاش درآورده!!   فکر میکنه وقتی داره حرف میزنه فقط خودش و شاید طرف مقابلش میشنوه! بقیه هم مادرزادی کر تشریف دارن!!!  و اینکه فکر میکنه  دیوارها کلفته و همه کامپوزیت و چند لایه !!

میره وسط راهرو می ایستد!!  بعد از همون جا داد میزنه: گییییییییییییییلاس!

بعد منم  در مکانی هستم که نمیتوانم جواب بدهم!

و چون جواب نمی آید بار دیگر داد میزند: گیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلاس!!

و بار دیگر همون مراحل بالا تکرار میشود!! و  همچنان تکرار...

و بالاخره داد میزند: کجایی؟؟؟!! توی دستشویی هستی؟؟!! از اون موقع تا حالا توی دستشویی بوووودی؟؟!!!

و من این بار مجبورم و معذور!! بنابر این من هم از اون تو داد میزنم: آره !!!!!  چی کار داری؟؟!!

و مادر میگوید:فعلا کاری ندارم! حالا بیرون که اومدی میگم!!

 (خدا را صد هزار مرتبه شکر که میتوانم آزادی عمل داشته باشم!)

و اینگونه است که آمار دستشویی رفتن گیلاس را همه همسایه ها دارند!!!!!

احتمالا اگر گلاب به روتون مشکلات مزاجی و اینا برام پیش بیاد اول از همه ، قبل از اینکه حتی خودم متوجه بشوم، دونه دونه همسایه ها برام قرص و دارو میارن!!! واقعا که چه خوش گفت شاعر پارسی زبان : بنی آدم اعضای یکدیگرند ......

خدا یا به ما یک سالن سینما عطا کن که همسایه ها در آرامش باشند و اندک آبرویی برایمان باقی بماند!!

~~~~~~~~~~

یکی بیاد منو روشن کنه لفطا!!

چرا باید شب به شب از فرق سرم تا شصت پام رو اتو بکشم! بعد دوباره صبح به صبح تمامی همون موضع ها رو اتو بکشم!! همش باید اتو بکشم!!

آیا خوب است که شبها  همه چی( از فرق سر تا شصت پا) رو بذارم زیر تختم و روش بخوابم؟؟!!   یک بار این کار را کردم و باز دیدم باید بیشتر اتو بکشم!!

پس اتو میکشم!! اتو میزنم! اتو پرس! اتو دستی! واااای!  چه تفریحی بزرگتر از این!!!!

اتو میکشم!!

از اتو رد میشویم و سراغ یک چیز دیگه میرویم  که باز باید روشن شوم:

چرا همش لباسهام رو پشت و رو میپوشم؟؟!!! آیا؟؟!!   آیا میخواهم به آن جک که میگفت:

 روزی یه بچه ترکه لباسش رو برعکس میپوشه.. بعد مامانش میگه: الهی من فدات بشم ! وقتی داری میری انگار داری میای! 

عینیت ببخشم؟؟!!   من که انقدر پترس نبودم هرگز!!!

چرا ۲ روز است که وقتی میروم جلو آینه میبینم یا لباسهایم پس و پیش است یا پشت و رو یا هر دو با هم؟؟!! آیا این خودم هستم؟؟!! 

یک مسئله مهم دیگر:

چرا وقتی دیروز داشتم لباسم را عوض میکردم از توی یقه پیراهن یک تعداد دانه انار ریخت بیرون؟؟!!  آیا چانه ام سوراخ است؟؟! آیا قاشق خراب است؟؟!! آیا دستم کج است؟؟!! آیا یقه هم ممکن است جیب داشته باشد؟؟!!  آیا یقه محل خوبی برای رویش انار است؟؟!!  آیا...

 واااااااااااای! من در این دنیای تکنولوژی دارم کم میارم...