(:::::

از وقتی چند جا خوندم و از چند نفر شنیدم که :

 آدمایی که زیادی لفظ قلم صحبت میکنن و بیش از اندازه به نظم اهمیت میدن و ادب آداب میکنن ، افرادی عصبی هستن که در حالت عادی اینجوری واکنش میدن!!!

خیلی نگرانشم!!

کاش اینو میفهمید!

کاش جدی تر میگرفت!

کاش میفهمید قصد دخالت ندارم!!

کاش میفهمید هر حرفی میزنم برای اینه که دوسش دارم!!

...

مامانم میگه : به تو چه آخه؟؟!!

میـــــــدونم!! ولی دلم راضی نمیشه که به حال خودش بذارمش!!

 

~~~~~~~~~~~~~~~

نمیدونم اینو گفتم یا نه!!

من شدیدا با گربه مشکل دارم!!! یه آنتی گربه قوی روی خودم نصب کردم که به هیچ نحوی غیر فعال نمیشه!

یکی سوسک!! یکی گربه!!! البته واکنشم در مقابلشون فرق داره!! سوسک میبینم  تا یک ساعت فقط جیغ میکشم!!  ولی گربه رو :

ــ اگه ببینم یکی داره گربه رو دست مالی میکنه یا بغل کرده حال تهوع پیدا میکنم!!!  تا چند وقت هم اون شخص رو یه جور دیگه نیگا میکنم!

ــ اگه موقع غذا خوردن گربه ببینم  دیگه نمیتونم غذا خوردنم رو ادامه بدم!! حتی یه لقمه!! توی گلوم گیر میکنه ! کوفتم میشه!

ــ اگه توی پارک گربه ببینم با سر و صدا و چوب و لنگه کفش و راکت بدمینتون و دو سرعت انقدر دنبالش میکنم تا از صحنه روزگار محو بشه!

ــ اگه توی کوچه تاریک گربه ببینم  اول میترسم!! بعد جــــــــیغ میکشم!!  بعد  در حالی که بازم جیییغ میزنم دنبال گربهه میکنم تا بره گم بشه!!

ــ اگه ببینم یه چیزی به نام چشم گربه زیر ماشین برق میزنه  با چوب یا لنگه کفش یا پخ یا شلنگ آب یا..  از اون زیر  میکشمش بیرون بعد فراریش میدم!!!  یه جوری که بره کوچه بغلی از ترس بمیره!

 ــ اگه در حال راه رفتن عادی توی کوچه خیابون گربه بیاد جلو چشمم، بدون تغییر سرعت و حالت،  دنبال گربهه میکنم تا یکم مسیرش عوض بشه ، حداقل بهش سخت بگذره!!

ــ اگه جلو در دانشگاه گربه از اون بالا بپره جلو پام ، نفسم بند میاد! خفه خون میگیرم و در حالی که از ترس دارم  میلرزم  استوار و قوی  مینمایانم! لبخندی ملیح هدیه به لبها میدهم  و با چهره ای که انگار هیچی نشده!! این گربه بود یا پشه؟!!   راه خودم رو ادامه میدهم تا به یه جای خلوت برسم بعد اول جیغ  خفنگ بکشم بعد  بشینم گریه کنم!!

تنها دلیلش هم اینه که:  جلو در دانشگاه یه چند بار گربه( سیاه زشششت) پرید تو چشمم!  جیییییییییییییییییییغ زدم!!  کل دانشگاه + اهالی محترم محل + راننده تاکسی ها  اومدن ببینن چی شده؟!!!! !!   بعد  اگه فکر میکنین که بهم خندیدن و مسخره ام کردن و فک کردن  دارم جلب توجه میکنم و از فرداش  دم در  میـــــــو میــــــو کردن  دارین درست فکر میکنین!! دقیقا اینجوری بود!!!

ــ خب آدمی که اینجوریه توقع دارین وقتی داره رانندگی میکنه و گربه میبینه چی کار کنه؟؟!!  وقتی گربه میبینم تمام تمرکزم  توی اون نیم متر طول این موجود جمع میشه!! دیگه حواسم به هیچ جا نیست! با ماشین  دنبالش میکنم!!   بعد از اونجایی که من همچنان و با پشتکار و افتخار  دارم میرم آموزش رانندگی( تازه جلسه ۱۱ بود!!  خیلی بینش فاصله میندازم! ولی بالاخره روزی گواهینامه میگیرم!!!  آرزو بر جوانان عیب نیست!)  این  مربیم  منو کشید کنار!! هی  دعوام کرد!! هی تنبیهم کرد!! هی برام خط و نشون کشید!! 

بعد منم  متنبه شدم و درس عبرت گرفتم!! قول دادم دیگه مسیر ماشین رو عوض نکنم !!!  

دفعه بعدش که گربه جلو ماشین بود از توی ماشین   خودمو میزدم و داد میزدم    آقا رد شووو!!  آقا رد شوووو!!! ...

برگشتم دیدم مربیم داره باز اونجوری نیگام میکنه!!  فکر کردم الان باز باید نصیحت بشنوم که چرا حواسم به رانندگیم نیست!!

  ناگهان با خشونت گفت :  تو از کجا میدونی این آقاست؟؟!!!

 

~~~~~~~~~~~~~~~

جدیدا به این نتیجه رسیدم  بدن من فقط  تشکیل شده از  یک عدد دهان! و دو عدد کلیه!  و یک عدد لوله که دهان را به کلیه ها وصل میکند! و یحتمل این لوله وقتی از دهان به پایین میاید در وسط راه به دو شاخه منشعب میشود!!  که به هر ۲ کلیه متصل باشد!

هر کی بگه بقیه اعضا وجود داره دچار توهم فانتزی شده!! چون فقط همین اعضای نامبرده کار میکنن!

 من تا تصمیم میگیرم که یه چیزی بخورم ،هنوز نخوردم  باید برم دستشویی!!

حالا اگه  تصمیم بگیرم مایعات بخورم باید ۲ بار برم دستشویی!!

آدم یه مدت هیچی نخوره زنده میمونه؟؟!! آیا؟؟!!

~~~~~~~~~~~~~~~~

بعد از اون چند روز بارندگی ،امروز هوا چقدر کثیف بود!!!

دقیقا وارونگی هوا رو میشد به وضوح دید!! ( رجوع کردم به شیمی اول دبیرستان!!!)

من که  توی این هوا ، چمشام سوزش میگیره   راه میرم اشک میریزم!

همه جا رو توهم سفید میبینم!

غرب بودم آلوده بود!!  شرق هم رفتم آلوده بود!! 

چرا حداقل باد نمیاد؟؟!!