فشار درس!

دیروز توی اون اتاق مشغول درس خوندن بودم که یهو صدای دعوای این 2 تا پسر خاله ام  از توی اون یکی اتاق اوج گرفت!!  توجه کنید:

-          نخیرم! تو نمیدونی کدومشون بیشتر میکنن تو!!( یه چک  آبدار، توی گوش اون یکی)

-          نخیرم خودت نمیدونی! توتی بیشتر از روبینیو میکنه تو!!( یه لگد به یه جای اون یکی)

-          نخیرم! توتی یه کم میکنه تو! ولی روبینیو تا تهش میکنه تو!! اینجوری!!( کشیدن گیس اون یکی)

-          برو باابااا !! توتی همیشه تا ته ِ تهش میکنه تو! همه میدونن! روبینیو یه ذره میکنه تو!!  ( گاز گرفتن از یه جای اون یکی)

-          نهههههههههه! توتی اینوری تا اینجا میکنه تو! ولی روبینیو از اینور و  تا اینجا میکنه تو!! ببین!! ( در آوردن چشم داداش)

-          .....

-          .. 

حالا فک کن آدم توی اون اتاق نشسته و با شنیدن صدای این 2 تا، اول شاخ هاش در اومده و بعد کنجکاو شده که  کی بیشتر میکنه تو که این 2 تا انقدر دارن جدل میکنن!!! بعد، از طرفی هم میخواد به روی خودش نیاره که داره صداشون رو میشنوه و  کنجکاوی میکنه! ولی به هر حال این خیلی مهمه که کی بیشتر میکنه تو!!! آخه این پسر خاله های بنده هنوز فلان خودشون رو هم نمیشناسن !چه برسه به اینکه  بخوان بفهمن توتی بیشتر میکنه تو یا روبینیو!!  خلاصه اومدم ببینم قضیه چیه که اینا اینجور مقدار "تو کردن" براشون مهم شده و دارن همدیگه رو میکشن!!   

مکان: اتاقی که پسر خاله هام توش بودن 

زمان: لحظه ی ورود گیلاس به مکان

-          آهاااان! گیلاس هم اومد

-          آره! گیلاس بیا  این عکسا رو ببین! بگو کی بیشتر میکنه تو!!

-          گیلاس: سرخ و سفید و بنفش ( خب بی حیا تو هم خجالت بکش دیگه!)

-          گیلاس: ببینم  

 حالا چیه؟ چرا میخندی؟ فک کردی تو دست این 2 تا ،عکس اتاق خواب توتی و زنش رو دیدیم؟؟ نه فداتشم!! عکس روبینیو و دوست دخترش هم نبود!!  این عکس و این عکس  و چند تا دیگه از اینا رو نشونم دادن! میگن بگو بعد از گل زدن، موقع خوشحالی ، توتی شصت دستش رو بیشتر میکنه توی دهنش یا روبینیو!! ( البته همچنان بعضی کلمات جمله رو حذف به قرینه معنوی میکردن که برای رفع هر گونه سوء ظنی مجبورم خواننده رو آگاه کنم!!!)

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

این مردم غزه رو میبینین؟؟ ... قصد توهین ندارم ولی اینا از همه جاشون بچه میزنه بیرون!! دیشب  با یه خانومه مصاحبه میکرد!! 4 تا بچه بغلش بود!! اشک میریخت و میگفت که 7 تا بچه اش هم کشته شدن!!

اونوقت این بحث رو توی خانواده پیش کشیدم! به این نتیجه رسیدیم که به دلیل کمبود امکانات رفاهی و تفریحی و از همه مهمتر نداشتن" برق"، به این بلای" فرزند بیشتر، تفریح بیشتر" مبتلا شدن!!

مادربزرگم میگفت: قبلا در ایران هم همینجور بود!! برق نبود! تلویزیون و تلفن و موبایل و کامپیوتر هم نبود! وسایل گرمایشی هم نبود!!  هیچ وسیله تفریحی هم نبود! مردم مجبور بودن که شب، زود به رختخواب برن  و  زوجشون رو توی بغل بگیرن و پتو رو روی خودشون بکشن( برای جلوگیری از اتلاف انرژی و  ایجاد بخاری خانگی!) !! خب این همه ساعت در طول شب تا صبح، حوصله شون سر میرفت و اینگونه بود که صبح از زیر پتو یه مشت بچه ی تازه تولید شده میدادن بیرون!! 

خب این کشور هایی که درحال انقراض هستند و مرفه بی درد هستند و از کمبود جمعیت دارن بال بال میزنن، یه کم از تجربیات کشور های بچه خیز استفاده کنند ! عقلشون رو به کار بندازن و شب به محض تاریکی هوا برق و گاز و .. قطع کنن!!!  والا!

 

 

پینوشت: این مدت درگیر امتحانات و درس بودم. البته هنوز تموم نشده ! برای همین فرصت جمع و جور کردن اینجا رو نداشتم!

یه معذرت خواهی و یه تشکر بدهکار دوستانی هستم که لطف داشتن و این مدت به اینجا سرمیزدند.  

 

یه شخصه « حکیم»  نامی از من پروفایل خواستن! و گویا نتونستن پیداش کنن!! اینجا میتونید  اطلاعاتی درباره من ببینید. هرچند با این چیزایی که من مینویسم حتی آدمای مریخ هم اطلاعاتشون درباره گیلاس ،بیشتر از این پروفایله!! ولی به هر حال..