الان که اومدم خونه، توی راهرو یه گربه پرید جلوم! منم چی کار کردم؟؟ آفرین! یعنی من حتی رنگ گربهه رو هم ندیدم فقط تنها ریاکشنم در مقابل این بلای آسمونی این بود که جیغ زدم و در رو محکم پشت سرم بستم !! تازه همچنان نگران بودم یه وقت گربهه از توی سوراخ کلیدی جایی بیاد تو!!
مامانم گفت از صبح احتمالا به خاطر بی احتیاطی یکی از همسایه ها، طبق معمول در خونه باز مونده و گربه هه فکر کرده اینجا فیل هوا میکنن!! بیچاره اومده توی خونه و گیر افتاده!!
نه! جون من خونه ی ما رو حال میکنی؟؟ امنیت در حد بــــنز !!! بدون استثنا هر روز یکی باید در رو باز بذاره و هر چند وقت یک بار یک عدد دزد محترم کفش هامون رو بدزده!! ما هم از رو نمیریم و همچنان کفش هامون رو بیرون از خونه در میاریم!! تازه چندین ساله از این فنرها بالای در وصل کردیم و در خودش بسته میشه و الان وضعمون اینه! وگرنه تا الان خودمون رو هم دزد برده بود!! والا!
داشتم میگفتم! از وقتی من اومدم، و گویا چند ساعت قبلش، این گربهه نشسته روی پله ها و چنان با ناله هاش التماس میکنه که یکی ببرش بیرون که جگر من ( حتی من!!!) هم آتش گرفته!!
ولی متاسفانه انگار تمام شجاع ها و گربه دوستان کهکشان راه شیری رو توی ساختمون ما جمع کردن!! نمونه اش خود ما!! من و خواهرم و مامانم اگه از ده فرسخیمون گربه رد بشه روحمون به چیز میره! حالا توقع دارین برم براش در رو باز کنم و از طبقه ی سوم - چهارم راهنماییش کنم از در بره بیرون؟؟ یعنی واقعا انقدر قابلیت های من رو بالا میبینین؟؟ ...احتمالا بقیه همسایه هامون هم چنین وضعی دارن که بعد از چند ساعت هنوز صدای این بیچاره میاد!!
خیلی دلم برای گربه هه ی فضول میسوزه!! همهاش نگرانم گرسنه باشه که اینجور میو میو میکنه!! امیدوارم تا چند ساعت دیگه یه قویدل پیدا بشه و تا از گرسنگی نمرده ببرش بیرون! اونوقت وقتی از اینجا آزاد بشه میره برای دوستاش خاطرات دوران اسارتش رو تعریف میکنه!! میگه از هول حلیم افتادم توی دیگ و .... اوه اوه!! قیافه در حال فرار و جیغ زدن من رو هم تعریف میکنه!!
خواستم بگم از اینور توی محیط وبلاگستان انقدر گربه دوست زیاد شده که برای بچه گربه ها سرپرست پیدا میکنن و گربه درمان میکنن و گربه میارن خونه بزرگ میکنن و اینا!! از اینور موجوداتی به نام آدم در خانه ی ما زندگی میکنن که حتی جرات نمیکنن به گربه نزدیک بشن!! بعد احتمالا این گربهه که خونه ی ما گیر کرده بد شانس ترین گربه ی زمینه!!
اگر هیشکی نبرش بیرون باید زنگ بزنیم آتش نشانی؟ آره؟؟
واقعاً گربه ها موجودات دوست داشتنی هستن!
( می دونم که این نظرم هیچ ربطی با پستت نداشت! همینجوری خواستم یه چیزی بگم دیگه!!!)
(اصلاً دوست دارم نظرمو تو چند تا کامنت بنویسم! مشکلیه؟!)
احیاناً جنس مذکر اون دور و بر پیدا نمیشه که کمکتون کنه احیاناً ؟!
به به گیلاس خانم
شما کلا خوبه سالی یه بار آپ می کنی اینجا رو
بعدش خجالت بکشین گربه به شما چی کار داره برین درو باز کنید زن بچش بیرون واستادن
یععنی واقعا تو خودتی؟ گیلاسی؟! سلااااااام!
خانوم شجاع! سه سوت صدام میکردی میومدم برات پیشتش میکردم! جون تو! برعکس فائزه جک و جونور دوست دارم!!!!
کاملن درکت می کنم! من عین خر از گربه می ترسم!! یعنی واقعن الان این یکی از مشکلات بزرگِ منه! خیلی وقتا اگه احتمال بِدم که از جایی گربه رد میشه٬ مسیرمو عوض می کنم حتی اگه لازم باشه کلی بیشتر راه برم! خیلی رنج می برم از این موضوع...! :( گربه-فوبیا دارم من!
فرزانه فک کنم این تنها موردیه که با هم اختلاف داریم در موردش!
سلام
به نظرت گربه ها میدونن ما آدمیم؟!
اگر جک و جونور جایی دیدی باید بکشی . اگر حشره بود با پا له کنی و اگر حیوون بود با تفنگ یا پاره آجر و سنگ و اینجور چیزها حداقل فلج بشه :))
"گربه هه فکر کرده اینجا فیل هوا میکنن" فیل که تو این جمله گفته شده به فیلتر و فیلترشکن که ربط نداره ؟ هوم ؟! :))
سلام ..

فی الجمله اومدم که در جهت حمایت از حقوق نداشته حرفه سابقم عرض کنم که ...
جووونه من به هر کسی که زنگ میزنی ٬ شماره ۱۱۰ رو نگیر !
خوش باشی ..
یا حق
آبله مرغون!!!!
یک دو سه امتحان می کنیم اینجا تائیدی هست یا نه
ای بابا حالا که نیست می رم اونوری اوکی
سلام
از بین آنی و گیلاسی کدوم رو انتخاب میکنی؟
تو کامنت ها نظر بزار
http://dasteneh.persianblog.ir/